نویدنو:14/10/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

نیروها ی محرک انقلاب ملی ودموکراتیک

نویسنده:بلاده انزمانده[1] دبیر کل حزب کمونیست افریقای جنوبی –برگردان: هاتف رحمانی

در ارتباط با تکمیل بیانیه 2006کمیته مرکزی حزب که سال 2007 را " سال سیاست " نامیده است و کنگره ملی افریقا نیز بر این  که به ویژه امسال جشنواره اندیشه ها باشد فراخوانده است ، تشدید مباحثات در باره سیاست های کلیدی و مسائل سیاسی در انقلاب ما حائز اهمیت است . برای این غایت حزب کمونیست افریقای جنوبی گفتگوی سیاسی ملی بسیار موفقیت آمیزی را بر گزار کرد، که تعدادی از سیاست های  کلیدی و مسائل سیاسی را مورد کنکاش قرار داد. گزارش کامل این گفتگوها به زودی در وب سایت ما قابل دسترسی خواهد بود .

یکی از موضوعات کلیدی که در گفتگوی سیاسی ملی ما مورد بحث قرار گرفت آن بود که آیا انقلاب ملی و دموکراتیک ،بی آن که این انقلاب ، برخی اقدامات هدفمند از نوع سوسیالیستی را عملی کند ، بی آن که دولتی باشد که قطعا در امور اقتصادی دخالت کند و بدون این که خواهان تجدید جهت منابع موجود در دست طبقه سرمایه دار به سمت  پروژه  های معین توسعه ای باشد در دوره جاری تا چه حدی می تواند  تعمیق یابد . احساس عمومی آن بود که انقلاب ملی و دموکراتیک نیازمند برخی اقدامات جدی سوسیالیستی به ویژه در حوزه اقتصادی  است. این موضوع با واقعاً دست نخورده ماندن منش استعماری اقتصاد ما ، علیرغم برخی پیروزی های مهم انقلاب از جمله در استقرار نسبی نهادهای دموکراتیک و واگذاری قابل ملاحظه ای از منابع دولتی به فقرا ، نیز خارج از دید رس ما رشد می کرد.

یکی از جلوه های بارز منش استعماری اقتصاد افریقای جنوبی این واقعیت است که علیرغم حفظ سطح بالای رشد ، این رشد پس از گذشت دهه ها هنوز در کشور ما ملموس نیست ، این امر قابل معنی کردن به تقویت کیفیت مشاغل خلاق نیست .بلکه واقعیت بسیار وخیم ان است که بزرگترین ذینفع راه رشد جاری تنها همان بخش قدیمی طبقه سرمایه دار،یعنی  طبقه سرمایه دار سفید پوست است ، و تمام شواهد حاکی از گسترش فاصله درآمدها و تشدید فقر است .در حقیقت طبقه سرمایه دار سفید پوست از سال 1994تا کنون حتی ثروتمند تر نیز شده است . هر چند بخش طبقه سرمایه دار سیاه پوستی  نیز پدیدار شده است ، اما این بخش نه تنها ، ضعیف بلکه به شدت وابسته و همچون انگلی برای طبقه سرمایه دار سفید پوست و کشور باقی مانده است . 

در واقع به نظر می رسد که ، حتی مدل جاری  توانمند سازی اقتصادی سیاه پوستان [2]BEE نیز به نحو فزاینده ای برای همان طبقه سرمایه دار سفید پوست  قابل کنترل و سود آوربوده ، و به روش های گوناگون ارزش ها یی را که دهه ها مورد تایید مبارزه آزادی بخش ملی و جنبش ما بوده است تهدید می کند. این مدل از BEE به طور فزاینده ای در حال خلق فرهنگ حق به جانبی  برای بخش های معینی از طبقات متوسط و بورژوازی (سفید و سیاه) است  ، و منبع بالقوه ای برای عدم رضایت کلان اکثریت خرد کننده ای از مردم ماست .

   با وجود آن که دوما جیکوبلو[3] نویسنده بخش بازرگانی این هفته ساندی تایمز نظر ما را به این حقیقت جلب می کند که درحالی که بیشترین گفتگوها در باره رشد طبقه متوسط وجود دارد اما آمارها چنین چیزی را نشان نمی دهند واین در واقع باید ناشی از اغراق باشد ، اما حقیقتاً رشد قابل توجهی در بین طبقه متوسط سیاه وجود دارد. حزب کمونیست  افریقای جنوبی نیز به سهم خود  نگران طبقه متوسط به شدت بدهکار شده ای است که بیشتر با رویا ی ورود به دستک سرمایه داران بزرگتر به هر شکل ممکن در گیر است  تا استفاده از مهارت ها و منابع برای غلبه بر عقب ماندگی و فقر در کشور.

این واقعیتها ومجموعه ای از مسائل مرتبط با این امروجود دارند که مسئله جهتی را که انقلاب ملی ودموکراتیک ما اتخاذ کرده است وبه ویژه مسئله  نیروهای محرکی  راکه می توانند سکان دار این انقلاب باشند به صورت بنیادی در دستور کار قرار می دهد. این سوال به ویژه  به واسطه  تصورتجدید نظر طلبانه جدید وواضح دراین که چه کسانی نیروهای محرک انقلاب ملی ودموکراتیک هستند، مخصوصا  سرچشمه گرفته ازمتن آن چه حزب کمونیست افریقای جنوبی  بعنوان "طرح برنامه طبقاتی 1996" پیشنهاد کرده است که بر اساس آن باید هم در جنبش وهم در دولت  اگر نه سرکردگی بلکه  نقش مسلط را کسب کرد، نیزمطرح است.

طرح طبقاتی با تعریفی کاملا جدید از نیروهای محرک انقلاب ملی و دموکراتیک مطرح شده است ، تعریف این نیروها به مثابه تمام کسانی که از تغییرات جامعه افریقای جنوبی سود می برند ، انحرافی ریشه ای از منش تاریخی نیروهای محرک انقلاب ملی و دموکراتیک است. نیروهای محرک انقلاب ملی و دموکراتیک ، آن  نیروهای طبقاتی ای هستند که ظرفیت انقلابی و اراده تغییر دادن جامعه افریقای جنوبی را در راستای منافع کارگران و فقرای کشور دارند، ضرورت تاریخی ، و واقعیت های عینی جاری  نیز این (تعریف ) را می طلبد ،

  اکنون به ما گفته می شود که به طور اساسی  تمام آنهایی که برای بر خورداری از تغییرات صف کشیده اند، همه به یک درجه نیروهای محرک هستند: طبقه کارگر، خرده بورژوازی، طبقات متوسط و حتی بخش سیاه پوست طبقه سرمایه دار.     

در این منش نمایی ( نیروهای محرک )، مشکلات جدی متعددی وجود دارد.اولا عیب عمده آن است که بنا براین تعریف ،،طبقه سرمایه دار سفید پوست نیز عملا می تواند بعنوان نیروی محرک انقلاب ملی و دموکراتیک مد نظر قرار گیرد ، چون نه تنها برای برخورداری از منافع در صف قرار می گبرد ، بلکه عملا به صورت مطبوعی از "تغییرات " اقتصادی جاری در حال حرکت کشور ما سود برده است.

ثانیا ایراد عمده دیگر این تعریف آن است که در برخورداری از منافع تغییرات مشخص نمی کند که ما از چه نوع منافعی صحبت می کنیم .بهره مند بودن از منافع ،  انباشت عظیمی از ثروت  به هزینه مستقیم کارگران وفقرارا نیز شامل می شود.چنین نوع  برخورداری ها  در مخالفت مستقیم با عرض چشم اندازهای دائمی جنبش ما قرار دارند که مبارزه  ما  نه مبارزه  ای برای جایگزینی نخبگان سیاه به جای نخبگان سفید ، بلکه مبارزه برای تغییر شرایط طاقت فرسای اکثریت ملت بود .

ثالثا، نیروهای محرک ، دقیقا نیروهای محرک هستند چون آنها عامل و قادر به پیش بردن تغییرات به سود کارگران و فقرا هستند.حتی مفهوم " بورژوازی ملی "  نیز بر درک این پیش فرض بنا شده بود که این بورژوازی خواهان سرمایه گذاری فعال و عمل به روشی است که ظرفیت تولیدی اقتصاد ما را توسعه می دهد ، تا جایی که ما را به ایجاد اشتغال و تامین معاش قابل تحملی برای مردم قادر می سازد.بنا بر این، این باز تعریف نیروهای محرک حتی اگر خود را عینا  " میهن پرستی " تصور نماید به بیشترین رفتار فرصت طلبانه منحرف می شود. در این مفهوم بورژوازی میهن پرست  به مترادف با خود پرور تبدیل می شود. فراتر از همه (حاوی این پیام است که )، چون " ما برای فقیر شدن به مبارزه نپیوسته ایم اگر سیاهان به ثروتمند پلید تبدیل شوند چه ایرادی دارد " ؟    

رابعا،بزرگترین نقص جدی این تعریف از نیروهای محرک آن است که در مورد وظایف و مسئولیت های نیروهای محرک کاملا خاموش است .همانطور که جرمی کرونین[4]  جانشین دبیرکل ما دائما خاطر نشان می کند،این تعریف خصوصیات نیروهای محرک انقلاب ملی و دموکراتیک را تا حد نوعی تشریفات اعطای پاداش فرو می کاهد که  در آن همه و همه به واسطه مزیت سیاه پوست بودن یا ذینفع بودن ، نیروهای محرک انقلاب ملی و دموکراتیک به شمار می آیند. یک روز به بحث " بعد از هشت "[5] با برایان مولفه[6] ، دبیر اجرایی کمیسیون سرمایه گذاری ملی  در باره نقش اجرایی سیاه پوستان در محدوده های مشارکت گوش می دادم .در آن بحث ها در باره آن که چه اندازه از میران اجرایی کمیسیون سرمایه گذاری ملی در حوزه تغییرات  اقتصادی - به استثنای امید مبهمی که آنها به واسطه مزیت سیاه پوست بودن خود به نوعی در انتقال نقش ایفا خواهند کرد-  از مشارکت  مدیران اجرایی سیاه پوست  بر خور دار هستند ، چیزی عاید نشد. امروزه یک نیروی محرک بودن ، در ذات  خود به نوعی از محقّّ بودن تنزل یافته است ، تا جایی که به ضد وظایف ، مسئولیت ها و فداکاری های لازم برای  پیش بردن برنامه انتقالی که در حقیقت به سود اکثریت عظیمی از مردم ماست تبدیل شده است .   

در حقیقت این امر نیز روشن است که به نظر می رسد این تعریف جدید از نیروهای محرک ، یک توجیه نظری فرا حقیقی برای سیاست ها و عملکردهای محدودی باشد  که BEE پیگیری می کند.

جنبش ما ، در گذشته ،به درستی  اصرار داشت که طبقه کارگر نیروی محرک رهبری کننده انقلاب ملی و دموکراتیک است، این چشم اندازی بود که از سوی دیگران از جمله، شورای ملی عمومی[7] کنگره ملی افریقا در سال 2005 مورد تایید قرار گرفت. ( امروز) چیزی بد تر از آن نیست که سند پیش نویس کنونی  استراتژی و تاکتیک های کنگره ملی آفریقا ، بسیاری از تصمیمات اتخاذ شده از سوی شورای ملی عمومی را نیز در این رابطه نادیده می گیرد. 

اگرچه خود طبقه کارگر به واسطه مزیت طبقه کارگر بودن نمی تواند نیروی محرک انقلاب تلقی شود، اماباید وظایف ،مسئولیت ها وپویش آگاهانه واز روی قصد طبقه کارگر درکنش بعنوان نیروی محرک انقلاب ملی ودموکراتیک به روشنی تعریف شود.نیروی محرک انقلاب ملی ودموکراتیک بودن هم صرفا موضوع اعلامیه ها نیست،بلکه نقشی است که بایدکسب گردد واز میان مبارزات مشخصی در عرصه میدان پیروز به در آید.به این دلایل است که چشم انداز میان مدت حزب کمونیست افریقای جنوبی چشم انداز ضروری مهمی  دررهبری ساختن طبقه کارگر بعنوان نیروی محرک انقلاب ملی ودموکراتیک است .چشم انداز میان مدت ما ، ما رابه شدت به مبارزه در راه  ایجاد سرکردگی طبقه کارگر در تمام عرصه های قدرت ، بعنوان تنها تضمین کننده  تحکیم وتعمیق انقلاب ملی ودموکراتیک به هم وصل می کند. 

برای آن که طبقات  متوسط وبخش های  سیاه پوست بورژوازی ، نیروی محرک انقلاب باشند ،باید فراتراز اشتغال های پیشین با معامله گری وسایرشیطنت ها چون رسوایی فیدنتیای[8] افشا  شده وزد وخورد در حول مزایده لوتو( نوعی بازی) در سمت منافع گسترده  ناشی ازتغییرات بسیارکامل درجامعه افریقای جنوبی عمل کنند .سوال بنیادی آن است که آیا این نیروهای طبقاتی در توسعه ظرفیت های تولیدی وتوسعه توان بالقوه کشور در هدف گیری برای رفع فقر چه نقشی بازی می کنند؟

بنابراین ضروری است که در مسیر برگزاری تمام کنگره های عمده وسایر رخ داد ها این موضوع ها  وسایر موضوع های مرتبط، به تمامی مورد بحث قرار گیرند.

 


 

[1]- Blade Nzimande

[2] - Black economic empowerment

[3]- Duma Gqubule

[4] - Jeremy Cronin

 کرونین محبوب ترین چهره حزب کمونیست افریقای جنوبی ،نظریه پردازی با نفوذ و نویسنده ای چیره دست ، که احتمال دارد نقش مهمی در احیا ومتحد کردن چپ افریقای جنوبی بازی کند.اوزندانی سیاسی سابق است وشاعری است که افسون شخصی را با مهارت سیاسی ترکیب می کند. کرونین در 44 سالگی ، عضو هیئت سیاسی حزب کمونیست افریقای جنوبی ، سردبیر انتشارات حزب ، کمونیست افریقایی واومسابنزی ( دفترهای تئوریک حزب) وعضو کمیته ملی اجرایی کنگره ملی افریقا است.(برگرداننده)

[5]  برنامه ای رادیویی-

[6] - Brian Molefe

[7] - ANC NGC

[8] - Fidentia

کمپانی خدمان مالی وفنی قیدنتیای کیپ تاون که بخش اعظم سرمایه گذاری های فراهم شده از زنان بیوه وکودکان بی سرپرست رامورد سوء استفاده قرار داده وبه خرید بسیاری از موسسات مالی وخدماتی اقدام کرده بود.رسوایی مالی فیدنتیا بزرگترین رسوایی مالی در سال های اخیر در افریقای جنوبی بوده است .برای اطلاع بیشتر به آدرس زیر مراجعه کنید : http://www.busrep.co.za/index.php?fArticleId=3660422 (برگرداننده)

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics