نویدنو - سیاست - اقتصاد-  کتاب -  زنان -صلح  - رحمان هاتفی فرهنگ وادب - درباره ما - پیوندها -  -دیدگاه نظری - ویژه نامه

مطا لبه مالکیت ملی همگانی– کلید پیشرفت نیروی کار

نویدنو:21/8/1385

مطا لبه مالکیت ملی همگانی– کلید پیشرفت نیروی کار

نویسنده سام هاموند

رئیس کمیسیون مرکزی اتحادیه کارگری حزب کمونیست کانادا

منبع : صدای مردم ارگان مرکزی حزب کمونیست کانادا

برگردان : هاتف رحمانی
اگر کسی در دهه 1950 می گفت که عدم وجود طرح بیمه سلامت همگانی می تواند جنبش اتحادیه ای را تهدید نماید ، شاید خیلی ایراد می گرفتم .در هر صورت امکان درک آن 50به 50است وگذر زمان روشن تر کرده است  که بین مالکیت ملی همگانی و برنامه های اجتماعی مدیریت شده وتوانایی طبقه کارگر متشکل،ارتباط مستقیمی برای دفاع از خود در برابرتهاجم متحد (سرمایه ) کنونی وجود دارد.
متاسفانه ،نمونه آشکاری از (این) بد بختی در ایالات متحده وجود دارد ، هم اکنون درامریکادلفی*،و سه کارخانه بزرگ اتوموبیل سازی ،همانند صنعت فولاد در سابق ، حمله خودرا بیشتر ازکاهش دستمزد برلغومزایای درمانی وبازنشستگی متمرکز کرده اند . 
پیشرفت فن اوری،کاهش اعضا اتحادیه ها (درسال 2004 زیر حدود 13درصد در ایالات متحده امریکا  )و نیروی کارسالخورده ، «مثلث وارونه» جمعیتی را با کارگران باز نشسته ، تعداد بی شمار شاغلین و عدم حق انتخاب ،خلق کرده است.ما در کانادادرصد بالایی از طبقه کارگر متشکل (درحدود32درصد)داریم ، امانمی توانیم خیلی به آن تکیه کنیم، چون درصد ماهم افت پیداکرده وماهم مثلث خودرا داریم .
فرق مهم بین ما وامریکا، در برنامه های اجتماعی ومالکیت ملی است. ماهم درکانادا وهم در امریکادر کشورهای سرمایه داری زندگی می کنیم،وتفاوت هانسبی هستند.خدمات اجتماعی ما منحصرا در مالکیت ملی نبوده  وبه صورت غیر انتفاعی اداره نمی شوند،اما (مالکیت ملی )نسبت به امریکا خیلی بیشتراست .همین فرق عامل بزرگی در ستیز طبقاتی است .
اگرما نمایه هارا کالبد شکافی کنیم،آشکار می شود که اکثریت بزرگی - 13درصد امریکایی هاو32درصد کانادایی ها - عملا کارگران دولت وبخش خدمات هستند.در کانادا کارگران بخش خدمات عمومی،آموزش وپرورش و درمان  در طی 5 سال به نحو قابل ملاحظه ای افزایش یافته اند واتفاقا  80درصد آن ها غیر متشکل هستند.
در عین حال، کارگران صنایع سنتی وحمل ونقل در شماراندک اند  وتعداد اندکی هم از آنان به طورعالی متشکل هستند.اما این امر به هیچ وجه  نقش محوری آن هارا در مبارزه طبقاتی کاهش نمی دهد، چون علیرغم تعداد اندکشان ، می توانند،وسایل تولید را از کار بیندازند.سرمایه داران از این امر خیلی بیشتر از جنبش اتحادیه های کارگری آگاهی دارند.هر موفقیتی برای شاغلین ، کارگران عمومی بیشتری خلق می کند وپیشرفت های فن آوری خواستار هر چه بیشتر کارگران خدمات برای تغذیه وتامین نیازهای صنعت است .
زمانی که کانادایی ها (در تصویب )طرح بیمه سلامت همگانی پیروز شدند،(درواقع) قابلیت اقدامات فردسرمایه داربرای باج خواهی از ما با توسل به سلامت شخصی خودمان را خنثی کردیم .کودکان ، سالخوردگان ،بیماران ونیازمندان ما ، نباید دردرازمدت درمعرض خطر پرداختن اززندگی خود برای حمایت از یک اعتصاب یا نگه داری ازیک خانواده بیکار باشند.
فقط تصور کنید ، با سرپرستی فراگیرملی کودکان چه اندازه می توانیم توانمندباشیم. تصور کنید اگر موفق می شدیم مالکیت ومدیریت ملی بازنشستگی الزامی را همانند دارو به تصویب برسانیم، چقدرمی توانستیم  مطمئن ومستقل باشیم . ما در ابتدای راهیم ، یک قدم به سوی دری که طرح بازنشستگی کانادا خوانده می شود  . بازنشستگان مقوله ای است که مستلزم مقاله اختصاصی جداگانه ای است ، اما با اطمینان می توان تاکیدکرد ، بازنشستگان جزء بسیار مهمی از اهداف تهاجم جاری علیه نیروی کار هستند. طرح  تعیین اعانه های کاملابی پشتوانه سطح مزایا آخرین تجربه لذت بخش مخازن فکری متحد است .  
وقتی که به صورت توده ای مقاومت کردیم وبرای تصویب طرح بیمه سلامت همگانی متحمل مبارزه شدیم ، کارگران کانادا، کار درستی انجام دادند.بنا براین آیا می توانیم کمی ازخودمان متشکر باشیم ؟

 نه!  درست است که ما برای طرح بیمه سلامت همگانی مبارزه کردیم ، اما نمی توان منکر این حقیقت شد که همزمان، ایالت های سوسیالیست هم به اجرای برنامه های اجتماعی گام گذاشته بودند . پیش داوری ضد سوسیالیستی در کانادا تحت رهبری جرج مینی ولانه کرکلند نسبت به امریکا کمتر بود. فدراسیون کار وکنگره سازمان های صنعتی امریکا (AFL-CIO) بیشتراز مبارزات توده ای وسازماندهی (کارگران) با کمونیسم ابرازمخالفت می کرد . مطمئنا رهبران کنفدراسیون کار وکنگره سازمانهای صنعتی تاثیر بزرگی در کانادا داشتند، وقطعا تفاوت (بین ما) نا چیز بود.اما همان تفاوت ناچیزبه چپ توانایی پیروزی داد ، حاشیه امنی بود که ترقی خواهان امریکا فاقد آن بودند ،چون آن ها دردل طوفان زندگی می کردند. 
اما ما اینجا هستیم وتفاوت هارا دردفاع ازمعیارهای زندگی،تلاش دربهره مندی اقتصادی،وبسیارقابل توجه ترازهمه در مبارزه علیه قراردادهای تحمیلی وکاهش (دستمزدها) می توان مشاهده کرد.

کارگران دست اندر کاراتومبیل سازی، هوافضا وکشاورزی (U.A.W) در امریکا در حال تحمل آسیب روانی ناشی ازتهاجم سازمان یافته سرمایه بر بازنشستگان وشاغلین خود هستند. لبه تیز این حملات ،جلو گیری ازورشکستگی (یا تهدید ان) باتوجیه هزینه گزاف بازنشستگی ومراقبت های بهداشتی است . طی پنج سال گذشته تسلیم های خطرناکی را شاهد بوده ایم .اتحادیه فولادکاران به از دست رفتن 60000 حقوق باز نشستگی ومجموعه (کمک های)پزشکی رضایت داد چون فولادسازان بزرگ توانستند ،با بهانه جلو گیری ازافلاس به منظوراستفاده در توجیه (کاهش) وسازمان دهی مجدد هزینه کارگران کاملاخودرا مبرا کنند.
درکانادا که کارگران فولاد استلکو ازعقب نشینی خودداری کردند وبا دست آوردهایی ظاهر شدند ، تفاوت با ارزشی به نظر می رسد .این همه البته به سبب (اجرای) برنامه های اجتماعی نبود ، اما وقتی خر شما در امان است با اطمینان بیشتری می توانید بجنگید.

بخشی ازتحلیل های مامی تواند دارای گوهردیگری هم باشد.مبارزه برای تامین اجتماعی در گذشته برای ما میراثی خلق کرده است ،ما پیروز شدیم ، پس دوباره می توانیم پیروز شویم .
ضد کمونیسم به منظور خلع سلاح کارگران به مبارزه طبقاتی تزریق شده است ، ضد کمونیسم را برای غلبه خشن خواسته هایشان به کار می گیرندوتوانایی استفاده ازایدئولوژی بسیارپیش رفته در رفتارشان را خنثی می کنند. درست مثل دولشگردرحال جنگ که تنها یکی ازآن دو مسلح است. بااین حال ،حتی تفاوت های ناچیزبین اتحادیه های امریکا وکانادا هم می تواند فاکتور قطعی در دست آوردهای پیروزمندانه باشد .
اگر مبارزه برای مالکیت ملی وبرنامه های مدیریت شده برای مبارزه طبقاتی وجنبش کارگری حیاتی است ، پس حمایت از کارگران خدمات عمومی هم که مولود این خدمات هستند دارای اهمیت کلیدی است .

 دو درگیری شدید کارگران سازمان یافته در گذشته نزدیک می تواند از این منظرمد نظر قرار گیرد.آموزگاران انتاریو یک اعتصاب کاملا سیاسی را برعلیه هاریس ،نئاندرتال حزب محافظه کاربرگزار کردند، ویک هفته کامل اتحاد باشکوهی را قبل از آغاز فروریزی رهبری حفظ کردند.حمایت عمومی رو به رشد بود وحداقل یک اتحادیه صنعتی بزرگ (CAW) به گسترش  اعتصاب در بخش صنعت تهدید کرده بود.
معلمان در BCبرای قراردادهایشان وحق مذاکره راه پیمایی کردند وبه سرعت به دلیل رفتارمداخله جویانه دادگاه بنا به درخواست دولت ، خودرابااعتصابی سیاسی مواجه دیدند. آموزگاران مبارزه را آغازکردند، خواسته ها یشان راافزایش دادند وچون صخره ای متحد ازرهبری درصف اعتصاب باقی ماندند.آنها با کسب حمایت وسیع عمومی، بعنوان آغاز کننده اعتصاب عمومی خودجوش وبا کسب یک پیروزی بسیار پر اهمیت ظاهر شدند.
در اونتاریو، فدراسیون کارگران اونتاریو، بدنه مرکزی کارگران ، ،هرگز نتوانست کارگران را به توقف کار یا حمایت ازآموزگاران فرا خواند.این امر با صراحت کامل یک رسوایی بود.فدراسیون کارگران انگلیسی کلمبیا ،  به مدت یک هفته نقش بهتری ایفا کرد وبعد آغازبه جستجوی راه خروج کرد.رمز پیروزی آموزگاران در استحکام رهبری ، حمایت اتحادیه های بخش عمومی ،حمایت منظم ومتشکل اتحادیه های بخش خصوصی ،وپشتیبانی عمومی از مطالبات آموزگاران نهفته بود.
همگانی شدن، مالکیت ملی وبرنامه های اجتماعی مدیریت شده ، وکارگرانی که اجرای آن هارا طلب می کنند ، بزرگترین هدف تهاجم نئو لیبرال علیه طبقه کارگرهستند . برعکس نیاز به دفاع از این برنامه ها وگسترش آن ها به آموزش وپرورش ملی همگانی وسرپرستی کودکان ، کلید قراردادهای حمایتی وگسترش سازماندهی است .

خدمات بهداشتی ، آموزش وپرورش وسرپرستی کودکان خصوصی ، می تواند چماقی پشت کارفرماها برای کوبیدن ما فراهم آورد.چنین اتفاقی نباید روی دهد.کوتاهی اتحادیه های بخش های دولتی وخصوصی در انعقاد پیمان های قوی ترهمیاری دوجانبه که در مواقع لزوم می تواند موسسات صنعتی را متوقف نماید یکی از بزرگترین مشکلات ما است .این امر مستلزم مذاکرات گسترده در تمام مراکزهمایش آینده کارگران دردوره آتی است .

توضیح:

·                    - دلفی کمپانی سازنده قطعات اتوموبیل است که در توری و میشیگان  امریکا مستقراست. این کمپانی در 28می1999 از جنرال موتورز جداشد.

دلفی یکی از بزرگترین سازندگان لوازم یدکی اتوموبیل ودارای تقزیبا 185000شاغل (50000نفر در امریکا)با دفاتر جهانی است .کمپانی با167 کارخانه خصوصی ، 41 شریک،53مرکز فروش و33مرکز فنی خدمات در 38کشورجهان کار می کند.

در8اکتبر 2005 کمپانی براساس فصل 11اعلام ورشکستگی کرد.رئیس فعلی استیو میلر، سابقا امورورشکستگی فولاد بتلهم،موریسون –کندسان ،وفدرال-موگل را اداره می کرد.در 13مارس 2006، دلفی اعلام کرد ممکن است  21 کارخانه از 29 کارخانه خوددر ایالات متحده را تعطیل یا به فروش برساند.8کارخانه ای که او مایل به حفظ آن هاست در بروک هیون ،میسی سی پی ،کلینتون، میسی سی پی ،گراند راپیدز، میشیگان ،کوکومو،ایندیانا،لاک پورت ،نیویورک ،راچستر، نیویورک، وارن ، اهایو،وواندالیا ، اوهایو قرار دارنداگر چه حتی این کارخانه ها هم  با کاهش دستمزدها وتعدیل نیروی کار مواجه خواهند شد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست  


Free Web Counters & Statistics