|
||
نویدنو:28/11/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
مجتمع مزدوری – صنعتی : امپریالیسم وارتش های خصوصی نویسنده : رمی هرا* – برگردان: هاتف رحمانی منبع : پلتیکال افیرز- 17 ژانویه 2008
معانی
تلویحی استفاده فزاینده جاری از مز دوران و ارتش های خصوصی،درتحلیل
امپریالیسم ، اشکال مقاومت در برابر آن و بدیل های گذار به سوسیالیسمِ، در
اوضاع بسیار دشوار قرن بیست و یکم چیست؟ موضوع اصلی درک این نکته است که ،
در صورتی که حتی از دیدگاه تئوری مسلط هم دفاع یک "امر عمومی " است،چرا
خصوصی سازی امر دفاع ، تا حدی گسترش یافته است که ، جنگ امپریالیستی تا حد
زیادی به سمت اجراشدن با خصوصی سازی ابزار و خدمات دفاعی می چرخد .
برای بررسی عمیق تر بیایید به سطح سیاسی بپردازیم .در امریکا پایان دادن به نظام وظیفه ( گزینش) و تصمیم به حرفه ای کردن ارتش رامی توان با دلایل مرتبط با تقسیم کار و پیشرفت های فن آوری نظامی توضیح داد ، اما این امر را ، با فقدان نسبی کنترل سیاسی بر ارتش پس از شکست ویتنام هم می توان توضیح داد.حرفه ای کردن مشکلات خاص خو درا ، از جمله در استخدام سرباز و افزایش هزینه ها خلق می کند. بعنوان پی آمد منطقی این امر، دولت برای خصوصی کردن فعالیت های نظامی با استفاده از افراد مز دور تحت فشار قرار گرفته بود. تاریخ معاصر شرکت های خصوصی نظامی، احتمالا با ایجاد شورای نظامی و آموزش شرکت ها یی نظیر واچ گارد در 1967 از سوی افسر سابق نیروی هوایی بریتانیا و گروه کنترل خطرات در دهه 1970شروع شده است .نخستین شرکت خصوصی امریکایی که به یک کشور خارجی (عربستان سعودی)خدماتی را فروخته بود شرکت ویننلVinnell در 1975بود. پس از جنگ نخست خلیج ( فارس) شرکت کلوج، براون و روت (KBR) که تا همین اواخر یکی از شرکت های فرعی هالی برتون بود، و در حال حاضر نیز پیمانکار نظامی کلیدی امریکا در عراق (مدیریت و ساختمان پایگاه ها در عراق و آموزش سربازان) است، به خاطر ریچارد چنی ، وزیر دفاع وقت ، پیمانی را با پنتاگون برای سازماندهی هم گرایی شرکت های نظامی خصوصی در داخل طرح جنگی امریکا به دست آورد. ژنرال کارل وونو، فرمانده عالی جنگ نخست خلیج ( فارس) نیز به ریاست اکثریتی از شرکت های خصوصی MPRI در این بخش بر گزیده شد . از 1994تا 2002، بیش از 300میلیارد دلار ارزش قراردادهای دفاعی ، نشان دهنده بیش از 3000قرارداد ، با کمپانی های امریکایی از جمله Halliburton هالی برتون ، Blackwater USA بلک واتریو اس آ ، Vinnell ویننل ، MPRI, KBR, DynCorp, SAIC, CACI, Control Risks Group, Custer & Battle, ArmorGroup و بسیاری دیگر به امضا رسیده بود.
در دهه 1990
خارج کردن خدمات دفاعی از داخل ارتش تحت فشار نئو لیبرالیسم شتاب گرفته
بود، و بعد از کاهش هزینه های نظامی در پایان جنگ سرد هزاران افسر و سرباز
را وارد بازار کرد.دایره فعالیت شرکت های نظامی خصوصی بازهم با بریدن اندام
فدراسیون یوگسلاوی گسترده تر شد . برای مثال
MPRI
700 مزدور را برای حمایت از ارتش کرواسی علیه نیروهای صرب کاراجینا
Krajina
، آموزش دادن
ارتش بوسنی، سازماندهی ارتش مقدونیه به منطقه اعزام کرد و تا زمانی که
به منافع خود امریکا بر خورد نکرد - به دلیل آن که کهنه سربازان امریکایی
استخدام شده از سوی
MPRI
برای یوگسلاوی به تهدید کردن SKOPJEا
سکوپجه ( پایتخت مقدونیه) در 2001 پایان دادند - به کار خود ادامه داد.
ما به تفکر عمیق در باره مقاومت های مردمی ، از جمله در داخل ارتش نیاز داریم . اما این تامل باید نقش بنیادی جاری نیروهای مسلح در داخل روندهای انقلابی ، به ویژه در امریکای لاتین وکارائیب از ونزوئلا تا بولیوی را، برای تعریف بهتری از چگونگی جذب سربازان و افسران مترقی به صفوف اتحاد تعیین کننده با مردم به خاطر تحکیم پیشرفت های انقلابی در تمام قاره ها – و فراتر از قاره ها برای گذار طولانی به جهان سوسیالیسم –نیزمد نظر قرار دهد جدای از نفت –عراق ذخایر نفتی عظیم دارد- چه چیزی این جنگ ها را برای طبقه حاکم امریکا، که به واسطه سرمایه مالی امریکا بر امپریالیسم جمعی سه ضلعی امریکا ، اروپا و ژاپن سیادت دارد ضروری می سازد. آن چیز نه تنها بوش و "سهم شیر " از نفت ، بلکه ملاحظات سرمایه مالی بعنوان یک طبقه ، با سیستم جهانی مسلط او است که امروزه تنها می تواند از طریق کار بست خشونت نگهداری شود. با این حال امپریالیسم امریکا قادر به تجدید خویش از طریق جنگ نخواهد شد . اتلاف سرمایه ناشی از این جنگ ها برای کشورهای جنوبی که در آن ها جنگیده اند ، ولی در ایجاد چرخه جدید بلند مدت توسعه سرمایه ، در شرایط پیچیدگی های فن آورانه – مثبت فقط برای مجتمع نظامی – صنعتی – دچارنارسایی هستند ، ونیز اثرات تقاضای موثر- که تنها برای کوتاه مدت مد نظر قرار گرفته اند - قابل ملاحظه است
ایالات متحده
فاقد منابع لازم برای تامین جنگ های جدید است .هزینه های عمومی ارتش
(تقریبا 4درصد تولید ناخالص ملی) – این هزینه از هزینه های جنگ ویتنام کمتر
و از هزینه های دوران جنگ جهانی دوم بسیار کمتر است - کاملا غیر قابل تحمل
است .اما کسر بودجه ملی و بدهی ها به واسطه مدیریت نئو لیبرالی بحران های
ساختاری سرمایه داری ، گزاف وگسترده است . اقتصاد مقروض امریکا در لبه
فروپاشی مالی بزرگی قرار دارد.اقتصاد امریکا تا حد بسیار زیادی به منابع
خارجی وابسته است، نرخ رشد در حد پایینی قرار دارد و از سوی سرمایه مالی
عظیم خود ، که امریکا را – به زیان تمام مردم دنیا ونیز طبقه کارگر امریکا
-تسلیم منطق جنگ های ابدی می سازد غارت زده است.
هدف بعدی برای امریکا ایران ، یکی از کشور های نادر جنوب ، حفاظت کننده از سامان بورژوازی ملی ( اتفاقا ، موافق سیستم سرمایه داری ) است. ما می دانیم که کلید درگیری بر موضوع هسته ای متمرکز است. هرچند دولت امریکا از اجرای ممنوعیت عمومی استفاده از سلاح های هسته ای خودداری می کند. آیا " دموکراسی های بزرگ " هرگز از چنین سلاح هایی استفاده خواهند کرد ؟ آیا امریکا بعنوان نمونه بسیار کامل " دموکراسی بزرگ " در میان آنها ، قبلا از این سلاح ها استفاده نکرد؟ آیا امریکا بعنوان " متمدن ترین " کشور در بین آنها – از جمله اروپا و ژاپن- مسئول نسل کشی ها ( استعمار،برده داری، هولوکاست وجنگ های امپریالیستی ) نیستند؟ موضوع طبیعت رژیم ایران و دموکراتیزه کردن احتمالی آن باید از تهدید به جنگ مستقیم علیه مردم ایران – که مطلقا پذیرفتنی نیست- جدا شود، درست مثل شناسایی جنایات صدام حسین ( از جمله علیه رفقای کمونیست ما ، در میان سایرین) که هر گز جنگ تجاوز کارانه ای تحمیلی امپریالیسم به مردم شهید داده ، قهرمان و احتمالا به زودی پیروز عراق را مشروع نمی سازد. امپریالیسم امریکا متعاقب شکست خود در جنگ ویتنام ، با تحمیل دیکتاتوری های نئو فاشیست ، تقریبا در سراسر قاره علیه مردم امریکای لاتین چرخش کرد . بنا بر این ، این امر می تواند برای پیش بینی مفید باشد، درست هم اکنون ، آماج های بعدی آن بعد از شکست امپریالیسم که به صورت الزامی در عراق در حال وقوع است می تواند نه تنها چین ، بلکه همچنین پیشرفت های انقلابی تحقق یافته از سوی مردم امریکای لاتین و کارائیب ، باشد .در نتیجه بدون بد بینی بیائید در مبارزه خود علیه امپریالیسم و برای سوسیالیسمِ ، شفاف ، سازمان یافته و فراتر از همه متحد باشیم.
* - رمی هرا
پژوهشگر مرکز ملی تحقیقات علمی و مدرس دانشگاه سوربون پاریس است .
|
||
|