نویدنو:5/11/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

نویدنو

کنکاشی در انتخابات هشتم مجلس

هر انتخاباتی از جنس سیاست است . مضمون اساسی سیاست را منافع و قدرت تشکیل می دهند. منافع و قدرت اموری طبقاتی هستند. هر سیا ستی در نهایت از منافعی دفاع می کند و در پی استقرار قدرتی است . انتخابات ایران هم در کلیت خود از این مقوله استثنا نیست .

بازیگران  به ظاهر اصلی عرصه سیاسی  ایران را در این انتخابات مدافعان منافعی و پی جویان استقرار قدرتی نمایندگی می کنند. این عرصه در حال حاضر به شدت ظاهر قطبی به خود گرفته است . دو سوی  مجاز به بازی را نیرو ها یی تشکیل می دهند که بافت طبقاتی مشخصی دارند.

در این انتخابات زحمتکشان و اکثریت مردم به لحاظ پیشنهاد نامزد انی برای انتخاب شدن ، نیرویی بیرون از قاعده بازی مجازند . رویکرد مردم هم طبقاتی است . یعنی از منافعی دفاع می کنند  و خواهان استقرار قدرتی هستتند . منافعی که مردم تعقیب می کننند معطوف به تامین  منافع اکثریت زحمتکشان جامعه است . این منافع در کلی ترین خطوط خود تامین صلح ،عدالت اجتماعی  ، آزادی و برابری را  در عرصه داخلی و استقلال ، صلح و همزیستی مسالمت آمیز را در عرصه جهانی آماج خود قرار داده است . اکثریت جامعه  از استقرار قدرتی معطوف به اراده اکثریت جامعه نیز دفاع می کنند. قدرتی که سر فصل درخشان آن را انتخاب آزادانه و آگاهانه اکثریت به دور از هر تنگ نظری ، به دور از هرگونه فرقه گرایی ، به دور از هر گونه تقسیمات "خودی " و " غیر خودی " و به دور از هرگونه الزام های غیر قانونی یا شبه قانونی تشکیل می دهد.

ما به بلوغ اکثریت اعتقاد داریم و هر گونه قیم مآبی، مصلحت سنجی و نخبه گرایی  در تعیین سرنوشت مردم را مردود می دانیم . ما اعتقاد داریم که نهادهای  مدنی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مبتنی بر تشکل آزادانه مردم نمودار خرد جمعی و بهترین راهنمای انتخاب کنش گران عرصه سیاسی جامعه است .

نیروهای جواز دار شرکت کننده در انتخابات ، به ویژه در عرصه انتخاب شدن هیچ یک به تمامی نه تنها  بازتاب دهنده منافع اکثریت جامعه نیستند بلکه در کلیت خود حتی سد راه تمام خواست های انسانی ، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی  اکثریت  جامعه هستند. آماج اصلی دیالکتیک تغییر در شرایط کنونی را حذف همین نیروها از عرصه قدرت تشکیل می دهد. این حذف جز در شرایط تعادل قوای اجتماعی قابل وصول نیست.

زحمتکشان در توازن رسمی قوا وزنی ندارند . چرا؟ چون از سازمان های مدنی ، صنفی و سیاسی خود بهره ای  ندارند .  چون در طی دهه ها سازمان های سیاسی ،صفی ، اجتماعی و مدنی مردمی و مترقی را به شدت سرکوب کرده اندو همچنان به سرکوب آن ها  ادامه می دهند. اما زحمتکشان و نیروهای مترقی جامعه  بسپارند . برای هیچ  سویی از بازیگران عرصه اجتماعی  نیروی تحول خواه دگرگون ساز دوران، در قامت اکثریت محروم جامعه نیروی قابل انکاری نیست.

تمام جواز داران شرکت کننده در انتخابات به نیروی تعیین کننده مردم نیازمند هستند. آرای مردم می تواند با سرنوشت تک تک اعضای این نیروها گره بخورد. رمز فریب کاری تمام این نیروها در همین نکته کوچک نهفته است. زحمتکشان جامعه  آرای ارزشمندی دارند .

فراتر از انتخابات در جامعه ای به سر می بریم که بافت سیاسی، اجتماعی ، طبقاتی و ساختار تاریخی مشخص خود را دارد. مشروعیت و توجیه پذیری  این سامانه فرع  بر موجودیت این بافت و ساختار است . این موجودیت ساختاری قدرت حاکم است که بر سرنوشت تمامی آحاد جامعه تاثیر می گذارد و نه مشروعیت و توجیه پذیری آن . سیاست ورزی  حکم می کند که در توازن قوای این جامعه نقش ایفا کنیم. ما سیاست گریز نیستیم و باید از هر منفذ باریکی برای تاثیر گذاری بر این موجودیت غامض نهایت استفاده را ببریم .

در افق آینده ای نه چندان دور کشور ما آبستن حوادث تعیین کننده ای است . احتمال جنگی همه جانبه یا امکان سازش و معامله ای بزرگ . رشد روز افزون تضاد های طبقاتی، امکان شورش های کور، احتمال درگیری های داخلی جناح های حکومتی و صد ها احتمال دیگر.

شرکت در انتخابات  یا تحریم انتخابات هیچ یک در خلا و انتزاع راه حل نهایی نیست .

عطف توجه به این پیچیدگی های جامعه، استواری بر دفاع از منافع اکثریت زحمتکشان، دور نمای رشد و تعالی قدرت این توده عظیم ، اندیشه ها و راه های نوینی می طلبد .

نیروهای مجاز به ارائه لیست

در این انتخابات نیروهای متفاوتی شرکت دارند.اهم آنها عبارتند از :

1- نیروهای هوادار دولت احمدی نژاد یا رایحه خوش خدمت. این نیرو از سوی برخی نیروهای به ظاهر چپ هم به دو لحاظ مورد حمایت شرمگینانه قرار دارد.

الف : به لحاظ خصلت ضد امپریالیستی  .

 ب: به لحاظ پی جویی عدالت اجتماعی  .

این  نیرو منافع طبقاتی  لایه هایی از بورژوازی بزرگ تجاری ، بخش اعظم نیروهای رانتیر اداری – نظامی ، بخشی از خرده بورژوازی دیوان سالار و خرده بورژوازی روستایی  را نمایندگی می کند. گرایش مسلط این نیرو همانا حفظ منافع بورژوازی تجاری ومستغلات است که با توسل به شیوه های پوپولیستی در برابر رقبا  و شعارهای معیشتی  و پراکندن وجوه نقد از خوان یغمای خزانه ملی قصد دارد همچنان لایه های عقب مانده حاشیه شهرها و روستا –شهرها را در پشت خود حفظ نماید. رفتار ظاهرا غیر بوروکراتیک این نیرو در بز نگاه هایی خاص گاهی جلوه های فریبنده ای برای ناظرین کم اطلاع ایجاد می نماید . این نیرو با تکیه بر افراط گرایی در سیاست خارجی و انگشت نهادن بر غرور کاذب ملی قصد دارد تا خود را قهرمان رهایی بخش منطقه وانمود نماید.این نیرو در نهایت چوب هم وزن توطئه های امپریالیستی برای  سرکوب نیروهای مترقی داخلی و اجرای منویات پنهان و آشکار امپریالیسم در منطقه و جهان است . تنگ نظری ، کوته بینی گروهی و استفاده بهینه از ابزار های سرکوب از مشخصه های اساسی این نیرو در رفتار های اجتماعی است.این نیرو تجسم عیان و کامل ارتجاع خزیده به زیر پوست مردم  فریبی با تمسک به ادعای " مهر ورزی " ، " حفظ کرامت انسانی " و " اجرای اسلام ناب محمدی " است .

نمایندگان پیشنهادی این نیروها حداقل یکبار پیش از این در انتخابات شورا ها در قالب " رایحه خوش خدمت" نشان دادند که ار استقبال شایانی در بین اکثریت مردم برخوردارنیستند .

2- نیروهای معروف به اصولگرا

این نیروها بطور سنتی  حافظ منافع طبقاتی بازار و سرمایه تجاری شناخته می شوند. اما در سال های اخیر با پیدایش نمونه جدیدی از راست اسلامی در قالب آبادگران و احمدی نژاد ، که شعارهای بنیادی و سنتی آنها را در حرف به چالش کشید ، به دنبال راه های جدیدی در سازماندهی نیروی خود بر آمده وحتی در مواردی تا حد مماشات با اصلاح طلبان پیش رفته اند.

این نیرو خطرناکترین نیروی تاکنونی جمهوری اسلامی بوده است . این نیرو با برخورداری از شبکه گسترده  مساجد، تکایا ، حسینیه ها و نماز های جمعه ،ائمه جماعات و جمعه، جامعه روحانیت ونیز بازارهای سراسر کشور که اغلب دارای تشکیلات مافیایی در شکل اتحادیه های اصناف هستند و سازمان های حجتیه در سراسر کشور از نیروی مادی قدرتمندی در کنار تمول مالی خود برخوردارند. این نیروی طبقاتی در شکست انقلاب و راهبری آن به سوی تامین منافع خود نقش بنیادی داشته است .  این نیرو با تغییرات به وجود آمده در اقتصاد جامعه که وابستگی عمیقی به واردات پیدا کرده است نقش پیش قراول بورژوازی کمپرادور را بازی می کند. این نیرو در حال حاضر با خزیدن به زیر عبا ی دفاع از دولت اصولگرا در پی اغتنام فرصتی است تا ریشه هرچه آباد گر و احمدی نژاد را از بن بر آورد. انشعابات اخیر در اردوی اصول گرایان و جبهه بندی های نوین حکایت از بحران ساختاری این نیروی طبقاتی دارد. البته باید توجه کرد که این انشعابات عموما در راستای تقسیم بیشتر قدرت در میان خودی ها است و کلاهی از آن نصیب زحمتکشان نخواهد شد . اما اکثریت جامعه بنا به منطق سیاست ورزی ناگزیر از توجه و پیگیری این مبارزه قدرت در سطح عمومی است . این نیرو نیز در حد نیروی اول ارتجاعی ، واپسگرا ، تنگ نظر و انحصار طلب بوده و فقط در استخدام شیوه ها با اولی متفاوت است .  نباید از یاد برد که دغدغه اصلی این نیروی طبقاتی از نظر سیاسی در حال حاضر وحشت از حذف این نیرو از قدرت توسط نیروی هواداران دولت است .

3- اصلاح طلبان

  حاملین منافع بورژوازی  بوروکراتیک  و بورژوازی لیبرال که در قامت احزابی چون کارگزاران ، همبستگی ، اعتماد ملی ، مشارکت، مجاهدین انقلاب اسلامی  و... بازتاب می یابد به اصلاح طلبان معروف هستند. این نیروها در موارد بسیاری از مساائل و رویکردهای اقتصادی با بورژوازی تجاری هم  سنخند اما در مسائل اجتماعی و سیاسی تفاوت های عمده ای را نشان می دهند. از جمله در قانون محوری ، تحقق جامعه مدنی ، آزادی تشکلات خودی در برابر رقیب و....

 شخصیت های محوری این جبهه را خاتمی ، کروبی و رفسنجانی تشکیل می دهند که به نظر می رسد در این انتخابات با عدم کسب نتیجه از رایزنی با عالی ترین مقام کشور برای بازکردن فضای انتخابات، تا حدود زیادی مایوس گشته اندو احتمال هم دارد که در شرایط ویژه ای هزینه عدم شرکت در انتخابات راهم به پذیرند. لیست پیشنهادی این جبهه افراد  متنوعی را در بر می گیرد که از مخالفین خصوصی سازی گرفته تا مدافعین استقرار کامل حاکمیت " بازار آزاد " در روابط اقتصادی را شامل می شود. وجه روشنفکری نامزدان انتخاباتی این جبهه قوی تر بوده و بسیاری از آنها در مناقشات داخلی قدرت هزینه هایی را نیز پرداخت کرده اند. بخش هایی از این نیروها در8 سال حاکمیت خود تحت عنوان دولت اصلاحات ، هم دست آورد هایی داشتند وهم ناکارآمدی هایی ، که در نهایت نیز با بی تدبیری منجر به شکست اصلاحاتی شد که از پشتوانه 22 میلیونی آرا مردم بر خور دار بود .

4- افراد مستقل که پایگاه های مختلف و متفاوتی دارند. از دموکرات های پیشرو تا مدافعین نئو لیبرالیسم کامل در این طیف قرار دارند . تعداد افراد مستقل شرکت کننده در انتخابات زیاد نیست و به احتمال قوی بسیاری از آنان نیز رد صلاحیت خواهند شد .

این تصویری از شرایط کنونی نیروهای اجتماعی در آستانه انتخابات است .

خواست های مبرم پیش روی جنبش

 اهم خواست های مبرم پیش روی جنبش برای برون رفت از شرایط کنونی عبارت است از :محدود کردن  و در صورت امکان  شکست کامل قدرت یکدست در حاکمیت ،جلو گیری از تفوق کامل طبقاتی یک طبقه ، کنترل لجام گسیخته روند خصوصی سازی ، محدود کردن ترک تازی بورژوازی بازار، کاهش تورم و فقر و تنگدستی زحمتکشان ،چاره جویی برای حل معضل مسکن، ایجاد اشتغال ، جلوگیری از واردات بی رویه ، تحکیم تولید ملی ،کاهش نقش نفت در اقتصاد ملی با رویکرد به تولید داخلی، مقابله با سیاست های ماجراجویانه در راستای تامین صلحی پایدار وجلو گیری از تشدید تحریم های بین المللی ، تامین حقوق شهروندی ، حاکمیت  قانون در برابر خود سری ، آزادی بیان و اندیشه ، آزادی تشکل های صنفی ، سیاسی و مدنی ، و.... تحقق کامل یا نسبی تمام این امور به وجود مجلسی قوی نیازمند است . در شرایط کنونی نمی توان با خواست های حداکثری به میدان آمد . روی دیگر این برخورد معنایی جز انفعال نیست . اما دست یابی به حداقل ها هم جای بحث فراوان دارند. پس چه باید کرد ؟

پیش از این گفتیم که شرکت در انتخابات ویا تحریم انتخابات در خلا و انتزاع  راه حل نهایی نیست و اضافه کردیم که  غلبه بر پیچیدگی های شرایط کنونی اندیشه ها و راه های نوینی را می طلبد. ما با ارائه تصویری تا حدودی واقع گرایانه از وضعیت کنونی راه مباحثه را باز می کنیم . معتقدیم همفکری و خرد جمعی می تواند کمک شایانی در تصمیم گیری  جمعی مردم  داشته باشد . لذا در همین راستا از صاحبنظران می طلبیم که با شرکت در این بحث پیشنهاد ها و ارائه طریق های عملی خود را پیش روی مردم و جنبش  قرار دهند. ما نیز به سهم خود با درج مقالاتی دیگر در تشریح بیشتر این شرایط خواهیم کوشید .

بازگشت به صفحه نخست         

                             blog stats

Free Web Counters & Statistics