نویدنو:11/03/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

گفتگو  

 احمد سپبداری

مي گويم:

چاره أي كه نداريم،

انتخاب بين بد است با بدتر.

هر چيز قانون خودش را دارد،

بازي را كه نمي شود بر هم زد.

عصر انقلاب ديگر گذشته است .

 

مي گويد:

آري،

مي توان كفش هايشان را واكس زد،

لباس هاي كثيفشان را شست

و ظاهري مناسب تر به آنان بخشيد.

نمي توان منكر آن شد تمبز بودن

براي شيادان هم صفتي شايسته است.

 

مي گويم:

باز هم همان حرف هاي بي حاصل!

پشت پرچم هاي سرخ شما

بارها به خيابان نريختيم و قيام نكرديم؟

هميشه هدف نزديك بود و پيروزي قطعي

و هميشه از نشئه سراب ها مست.

اما هر بار مسلخي خونين ماند و سرداب هاي سياه.

بر چهره ها ماسك هاي دروغ كشيدند

و بر نگاه ها چشم بندي كه هيچگاه پاك نشد.

با چشم هاي خود ديديم

افسانه بود آن كه بالاتر از سياهي رنگي نيست.

بالاتر از سياهي سكوت عظيمي ست

كه تلخ و بي رنگ است.

آن عدالت رويايي

حقيقتي بود كه ربوده شد.

قضاوتي كه شكست . . .

 

مي گويد:

مي دانم،

مي توان از كشته شدن ترسيد و فراموش كرد

براي نابودي تنها راه جوخه اعدام نيست.

دهها هزارمان را همين اواخر كشتند،

زير آواري كه خانه هاي هنوز خشتي را

بر سرمان فرو ريخت

و سيلابي كه از غارت جنگل ها برخاسته بود.

صدها مان را هر ماه مي كشند،

در شعله هاي آتشي كه از ياس

بر پيكر خود مي كشيم

و جو مسمومي كه در تخديرش

به تدريج خفه مي شويم.

آري، بالاتر از سكوت بغض فرو خورده ايست

كه تن دادن ، پنهان ترين تظاهر آن است.

 

مي گويم:

اما مگر فروپاشي، خود

دليل نارسايي آن باورها نيست؟

آيا مي توان براي هيچ قيام كرد؟

 

مي گويد:

نيازي به طعنه نيست

ما بارها شكسته و روئيده ايم.

گام اول هر انقلاب

تعميق و ارتقاي درك هدف هاست

بار اول دهها روز و چند شهر

بار دوم دهها سال و چند كشور

و اينبار براي دهها قرن

                   جهان را آماده مي كنيم.

 

  | می توانید نظرات خودرا اینجا ابراز نمایید .

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics