نویدنو -  کتاب -   رحمان هاتفی  درباره ما -  آرشیو

از همین قلم

 
 
 
 

2015-05-26

نویدنو:09/7/1385

 

 

 توضیح نویدنو: مقاله زیر در تاریخ 15مهر1382 یعنی تقریبا سه سال پیش نگاشته شده است . جهت اطلاع خوانندگان عزیز تقدیم می گردد.

 

نگاهی به گفتگو های سران سياسی ـ نظامی رژيم

پيرامون مصاحبه های هاشمی رفسنجانی و محسن رضايی در مورد جنگ ايران و عراق

از نكات جالب اين گفتگوها شكستن كاسه كوزه ها بر سر امام راحلشان است. رضايی تا آنجا پيش می رود كه صراحتا اعلام می كند سخنان امام شعارهای فريبکارانه بود. اما آن دغلكاری ها تا امروز هم ادامه يافته است

هاتف رحمانی

 

جمعه ۱۸ مهر ۱۳۸۲ – ۱۰ اکتبر ۲۰۰۳

جمهوری اسلامی ايران در تمام طول عمر منحوس خويش، همواره برای اثبات درستی سياست هايش، از انسان های شريفی كه زير شديد ترين فشارهای روحی و جسمی مچاله شده اند، تحت عنوان تواب و يا نادمين ضد انقلاب سود برده است. 20 سال پيش در همين راستا مردی از سيمای جمهوری اسلامی ايران به انكار خويش بر آمد و برای تاييد سياست های خائنانه اين رژيم به نفی  خويش و مواضع سازمان مطبوع خود پرداخت. درآن زمان ايران در شرايط پس از فتح خرمشهر قرار داشت. افراد و گروه ها و احزاب مختلف از جمله حزب توده ايران ادامه جنگ را خيانت بار و بيهوده ارزيابی می كردند. سازمان های بين المللی در پی خاموش كردن شعله های جنگی بودند كه هستی دو ملت ايران و عراق را به باد فنا می داد. كشورهای عربی از جمله عربستان و كويت برای جبران خسارات وارده اعلام آمادگی كرده بودند. اما مردان سياسی ـ نظامی جمهوری اسلامی بر طبل جنگ و ستيز احمقانه ای می كوبيدند كه در شعار ”جنگ جنگ تا پيروزي“ متجلی شده بود. برای خاموش كردن اعتراضات سازمان يافته به ادامه جنگ خانمانسوز، يورش به احزاب و سازمان های مبارز در دستور كار قرار گرفت و در اندك مدتی بيش از 50 هزار نفر از رهبران، كادرها، اعضا و هوادران سازمان ها را به بند و زنجير كشيدند. موج تواب سازی با توسل به شيوه های قرون وسطايی به راه افتاد. پيچ توبه ساختند  و از اين ميان تعدادی از انسان های در هم شكسته  را برای مضحكه های تلويزيونی در جهت تاييد سياست ايران بر بادده مردان سياست و نظاميگری مورد استفاده قرار دادند. جوانشير يكی از اين قربانيان رژيم جمهوری اسلامی بود كه در 20 سال پيش با انكار خويش و رد مواضع حزب توده ايران وادار شد كه بگويد ”در اين مورد {يعنی جنگ} می دانيد كه ما تا قبل از پيروزی خرمشهر از جنگ دفاع می كرديم. ولی بعد از آزاد سازی خرمشهر، رفته رفته با تغيير سياست شوروی {بخوان نظر نويسنده ی مقاله شو تلويزيونی} سياست ما هم تغيير كرد و آرام آرام شروع كرديم به توجيه اين سياست، يعنی اينكه جنگ بايد به تدريج خاتمه يابد و صلح بر قرار شود... ما در اعلاميه ها ... اينطور بررسی می كرديم كه گويا مسئله جنگ حل شده است و حاكميت جمهوری اسلامی ايران هم خودش مايل است كه صلح كند. تحليل ما هم اين بود كه ديگر مردم از جنگ خسته شده اند و مانند گذشته در جبهه ها شركت نمی كنند. و در نتيجه اين جنگ دارد به ضد خودش تبديل می شود و هر چه جمهوری اسلامی ايران در اين مورد پيش می رود موقعيت صدام بيشتر تحكيم می شود “ (كتاب اعترافات سران حزب توده ايران ص 33)  (1)

زمان گذشت. جنگ ادامه يافت و جوانشير و رفقای ديگرش همراه با كثيری از بهترين فرزندان اين سرزمين از كرد و ترك و بلوچ و فارس و تركمن و... در تابستان سال 1367 و در جريان فاجعه ملی كشتار زندانيان به دست سياست مردان جمهوری اسلامی راهی گلستان خاوران گشتند.

اما افكار عمومی ايران هنوز بعد از بيست سال تشنه روشن شدن حقايق جنگ است. موج هر دم اوج يابنده ای در ميان مردم هنوز در جستجوی كشف نكات واقعی و شناخت مسئولين و مسببين خيانت بزرگ ادامه جنگ پس از پيروزی خرمشهر است. در اين راستا روز به روز بازيگران و دست اندر كاران اين فاجعه بيشتر از پيش از سوی افكار عمومی يا وجدان جامعه در معرض داوری و پرسش قرار می گيرند.

در اين نوشتار نگاه كوتاهی به گفتگوی دو تن از دست اندركاران درجه اول اين فاجعه يعنی هاشمی رفسنجانی در همشهری 1/7/82 و محسن رضايی در همشهری 8/7/82 می اندازيم.

رفسنجانی به عنوان مرد اول سياست در آن روزها و محسن رضايی به عنوان مرد اول نظامی، هر دو اعتراف می كنند كه عمليات آزادسازی خرمشهر مقطعی تعيين كننده در سرنوشت جنگ و جمهوری اسلامی ايران بوده است. در آن مقطع امر صلح و چگونگی دست يابی بدان در ذهن حاكمان به مسئله روز حاكميت تبديل گشته بوده است. يعنی در واقع رخ دادهای واقعی آن ها را به ناگزيری اتخاذ تصميم وا می داشته است. رفسنجانی با زيركی هميشگی اش گناه ادامه جنگ را به گردن امام اش می اندازد و می گويد سياست ”هم بايد دفع تجاوز كرد و هم برای ملت عراق آزادی آورد“ سياست امام بوده است و شرح مبسوطی از شناخت امام از جامعه ديكتاتورزده عراق بيان می كند. و در طی مسير گفتگو خود را تافته جدا بافته ای نمايانده و می گويد من طرحی داشتم كه ”اگر ما شرق دجله را تصرف و از هور عبور كنيم و جاده بصره را ببنديم بر سرزمين های نفت خيز عراق مسلط شويم “ می توانستيم در سياست به چانه زنی برای احقاق حق بپردازيم. او معتقد است كه اين طرح ”مورد تصويب امام قرار نگرفت و رد هم نشد.“

محسن رضايی در پاسخ ادعای رفسنجانی می گويد ”با توجه به شناخت دقيقی كه من از نزديك با حضرت امام و به ويژه اطلاعاتی كه پيش از جنگ، آغاز جنگ و پايان جنگ دارم چنين ادعايی غيردقيق است“ و در مورد ادعای ديگر رفسنجانی مبنی بر داشتن طرحی ويژه كه “نه تصويب شد و نه رد” رضايی توضيح می دهد كه ”نه، اين حرف آقای هاشمی همان استراتژی سياسی است كه پس از آزادی خرمشهر در دستور كار دولت و مسئولان تا پايان جنگ به آن عمل شد.“

آقای رفسنجانی در همين مصاحبه با متهم كردن سران نظامی، استراتژی نظامی پيشنهادی را در آن مقطع پرهزينه، غير قابل اجرا و زمان بر می داند و محسن رضايی در پاسخ استراتژی سياسی را از پيش شكست خورده دانسته و می گويد ”ناكامی اين استراتژی سياسی دو بعد داشت. 1 ـ صدام و نيروی مقابل با استراتژی سياسی تسليم نمی شدند و آرايش، اراده و برنامه آنها را از اين طريق نمی شد از بين برد. 2 ـ ما در انجام عمليات ها مشكلاتی داشتيم و مسائلی بود كه اجازه نمی داد ما به موفقيت دست پيدا كنيم.“ رضايی در واقع با بيانات خويش سعی دارد توپ را به ميدان سياستمداران انداخته و خود از مهلكه بگريزد. واقعيت اما در جای ديگريست. دست اندركاران سياسی و نظامی جنگ در آن موقعيت خطير به جنگ قدرتی می انديشيدند كه در بخشی از اعترافات جوانشير بدان اشاره شده است. ”در آن زمان ما می خواستيم به مردم اينطور تلقين كنيم كه در حاكميت دو نوع گرايش وجود دارد. يكی گرايش راست و ديگری گرايش چپ. كه گرايش راست در حاكميت روز به روز در حال تقويت شدن است“ همان ص 30

و در جای ديگر از اعترافاتش گوش زد می كند ”... ما در اعلاميه های حزب می نوشتيم كه امريكا بدين طريق وارد می شود. ابتدا روی پوشيده و پنهان خواهد امد ولی رفته رفته علنی و اشكار خواهد شد.“ همان ص 30

منازعه اصلی در آن مقطع تلاش در پيروزی يكی از گرايش ها بر ديگری بود و امروز آقايان در پرده بيان حقايق جنگ هنوز در پی پاشيدن خاك به چشم مردمند و از گرفتن ژست های نوين برای فريبكاری نمی پرهيزند. اين تيغ كشيدن ها مفهومی جز انسداد كامل سران سياسی و نظامی رژيم ندارد. و هدفی جز در باغ سبز نشان دادن به دشمن خارجی را دنبال نمی كند. رفسنجانی بطور شماتيك به اين موضوع می پردازد. ”همكاری های امريكا با ما در آن مقطع بسيار محدود بود. در حدی كه اگر ما در لبنان كمك می كرديم و يك گروگان ازاد می شد امريكا هم به ما تعدادی موشك تاو می داد كه برای ما مفيد بود. چون ما در مقابل تانك های عراقی وسيله ای مثل تاو نداشتيم. اگر تاو در دست سربازان ما بود تانك ها نمی توانستند از 4 كيلومتری جلوتر بيايند. در فاو هم گرفتن تعدادی از اين موشك ها موثر بود. موشك های ضد هوايی “هاك” بسيار مهم بودند. فضای عمومی جبهه، جاهای حساس، جزيره خارك و ديگر نقاط حساس را با اين موشك ها حفظ می كرديم. يا لامپ های رادار ما سوخته و از كار افتاده بود كه به ما لامپ دادند. البته مشروط به شرايطی بود. صحبت از يك كشتی اسلحه هم بود. ضمنا هميشه ناخالصی هايی در رفتار امريكايی ها ديده می شد و در همه معاملات حسن نيت آن ها زير سئوال بود. امام و سران سه قوه هم در جريان بودند. اما همه شك داشتيم، تا اينكه در نشريه الشراع به اصطلاح افشاگری كردند. امام به اين نتيجه رسيدند كه ديگر با اين ها نمی توانيم كار كنيم. دستور دادند به مردم همه چيز را بگوييد كه من گفتم.

خبر نگار می پرسد: يعنی ترجيح داديد رابطه با امريكا به صورت پنهانی ادامه پيدا كند و بعد كه علنی شد تصميم گرفتيد ارتباط را قطع كنيد؟ ورفسنجانی پاسخ می دهد: بله. ما به اين ها اعتماد نداشتيم. مثلا مك فارلين كه به ايران آمده بود بنا بود مقدار قابل توجهی سلاح هم بياورد. اما چند كانتينر قطعات مورد نياز ما را با هواپيما آوردند. تعدادی موشك هاك اسرائيلی هم آوردند كه مدتها در قرود گاه ماند و آن ها مجبور شدند پس بگيرند. خيلی اعتماد نداشتيم. شروع يك حركت بود. ضمن اينكه تامين سلاح مهم بود.“ تمام اين حرف ها تاييد مواضعی است كه از سوی نيروهای انقلابی از جمله حزب توده ايران مبنی بر سازش با امريكا و يا بازگشت امريكا مطرح شده بود. در عين اينكه اعلام پيامی است از جانب رفسنجانی به نيروهای خارجی كه بابا ما در اوج شعارهای ضدامريكايی با شما كار كرديم امروز كه ديگر هيچ!!!

از نكات جالب اين گفتگوها شكستن كاسه كوزه ها بر سر امام راحلشان است. رضايی تا آنجا پيش می رود كه صراحتا اعلام می كند كه ”آن ها (دنيا) می دانستند كه اين حرف امام و رزمنده هاست {جنگ جنگ تا پيروزی}  كه در حد يك شعار است. آنچه كه آن ها در عمل می ديدند ”جنگ جنگ تا يك عمليات“ بود.“ و اين اوج اعتراف به مردم فريبی رژيمی است كه آقايان رفسنجانی و رضايی از سر آمدان عرصه سياست و نظاميگری آن بوده و هستند. اين آقايان با فراموشی آگاهانه حتی كلامی از شرايط آن روز ايران و جهان بر زبان نمی رانند. اين دغلكاری تا امروز هم ادامه دارد و همين گفتگوها تبلور همين دغلكاری و مردم فريبی است. آن ها گمان می كنند كه با انداختن بخشی از بار خطاها به دوش ديگری و نشان دادن خط زرد سازش به نيروهای امپرياليستی و يادآوری توان مهار جنبش اعتراضی در زمان گذشته قادر خواهند بود سدی در برابر موج هردم اوج يابنده نارضايتی ها و اعتراضات مردمی ايجاد نموده و چونان سال های 61 به بعد چند صباحی ديگر به حاكميت ظلم و جنايت خويش ادامه دهند. آن ها از ياد برده اند كه دير يا زود بعنوان سران رژيم بايد پاسخگوی جناياتی باشند كه در موارد زير مرتكب شده اند:

1 ـ در ادامه جنگ خانمانسوز ايران و عراق، اسباب نابودی خيل عظيمی از جوانان برومند، متلاشی شدن بنيان های اقتصادی، و عقب ماندگی شديد كشور درهمه عرصه های زيست ايرانی گرديده اند.

2ـ در عرصه بر خورد ها، زندانی كردن ها، تحقير و ترور شخصيت افراد، سلب حقوق شهروندی، تعقيب به خاطر انديشه و دگرانديشی، شكنجه ها و كشتارها و قتل عام فاجعه ملی و بلايا و مصائبی كه بر سر هزاران شهروند ايرانی آورده اند.

3ـ با طرح و پيگيری شعارهای احمقانه و ايران بر باد دهی چون (جنگ جنگ تا پيروزی) و يا (راه قدس از كربلا می گذرد) از پاك ترين احساسات ملی و مذهبی مردم سو استفاده كرده و ميهن را دچار فاجعه ای بزرگ نموده اند

4ـ اينان بايد جوابگويی كنند كه چرا عليرغم اعتقاد به درستی تحليل ها و ديدگاه های احزاب انقلابی، بجای پذيرش خردمندانه آن، در تحقير و ترور شخصيت گويندگان و مبلغين اين ديدگاه ها حتی تا قتل عام آن ها نهايت پستی خويش را بكار بستند؟

دراين راه اين سران نظامی ـ سياسی رژيم اند كه بايد به تشريح نقش جنايتكارانه خويش در به قربانگاه بردن و اسارت خلقی بزرگ بپردازند. به هوش باشند كه فردای رسواگر سالوسان چراغ هايش را از همين امشب بر افروخته است.

 

پی نوشت:

1ـ  معترضه عرض شود كه در همين به اصطلاح مصاحبه تناقض وحشتناكی هست كه برای عدم دراز گويی از ذكر ريز آن می پر هيزيم .

 

15/7/1382

 

 

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin مطلب را به آزادگی بفرستید:Azadegi  

     بازگشت به صفحه نخست

نامه ها ومقالات خودرا به نشانی webmaster@rahman-hatefi.net  بقرستید

انتشار اخبار، مقالات و بیانیه ها در این صفحه الزاماً به معنای تایید آن‌ها نیست
 
    اشتراك در نویدنو

  

نشانی پست الکترونیک: