نویدنو:27/04/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

دارفور: بحران وفاجعه

کمیته روابط بین الملل حزب کمونیست سودان - برگردان : هاتف رحمانی

10ژوئن 2007

دیدگاه حزب کمونیست سودان در باره دلایل درگیری در دارفور

کشمکش در دارفور دهه ها سابقه دار تراززمان شناخته شدن آن از سوی رسانه ها وجامعه بین المللی است.این درگیری بعنوان یکی ازجلوه های بحران سودان مورد بررسی قرار می گیرد که قرین استقلال سودان آغازشد وتاکنون ادامه دارد.مطابق درک ما در حزب کمونیست سودان علت های عمده ی مستقیم این درگیری می تواند تحت مقولات زیر دسته بندی گردد:

1-ریشه های تاریخی درگیری.

2-نقشی که ازسوی رژیم های مختلف سیاسی پی در پی حاکم بر سودان ایفا شده بود و سرانجام یه گسترش تدریجی بحران تا جایی که به یک فاجه انسانی جهانی تغییر شکل داد، تاحدزیادی عوارض قساوت های اعمال شده ازسوی رژیم جبهه ملی اسلامی بودکه در 30ژوئن 1989 درسودان به قدرت رسید.

1- ریشه های تاریخی در گیری

این درگیری یک ماهیت قبیله ای سنتی ، ناشی از وابستگی این قبایل به منابع روبه زوال طبیعی،واستفاده مشترک از این منابع توسط عشایر وکشاورزان دارد.دراین منظر، درگیری همزاد هستی این قبایل و همزیستی آنها است.واضح بود که قبایل دارفور فاقدآگاهی وخرد برای رودرویی وحل این درگیری هانبودند.درطی دوران 1957تا امروز بیش از20 کنفرانس قبیله ای در دارفور برگزار شده است.کنفرانس هاعمده ترین نکات مسئله را به شرح زیرجمع بندی کرده اند:

الف-احترام به حقوق تاریخی این قبایل باعطف توجه به زمین های هاواکیرز[1]

ب-سازش درتعیین مسیرکوچ این قبایل(برخی مسیرها به سوی کوه های جبل مررا، و برخی دیگراز مسیرهابه سوی کوهستان شرقی هستند) باذکر دقیق ودرست زمین های طبیعی ثابت برای هرجابجایی .

ج-تعیین زمان کوچ

د-احترام وتوسل به هنجارهای قبیله ای برای حل درگیری های درون قبیله ای ، و احترام به سنت های میزبان یاایجاد منطقه امن برای سایر قبایل.   

شرکت کنندگان این کنفرانس هاهمیشه باجنجال وپیشنهادهای عملی از کنفرانس خارج می شدند. امااین پیشنهادها بدون کاربست آنها هم از سوی مقامات مرکزی وهم از سوی مقامات محلی،صرفا روی کاغذ باقی می ماندند.و، مثل همیشه،تحت حاکمیت رژیم موجوداین کنفرانس ها به نوعی نمایش روایط سیاسی وعمومی با هدف گیری به سوی رسانه ها تغییرشکل داده بود!در هر حال ، اگر مقامات تنها بخشی از این توصیه هارا عملی کرده بودند،اوضاع امنیتی، سیاسی واجتماعی دارفورمی توانست تا این حد وخیم نشده باشد.   

علیرغم نهایت تیرگی وکنترل شدید تحمیل شده  بر بالای سراطلاعات ورسانه هاازسوی دولت جبهه ملی اسلامی از زمان کسب قدرت،همیشه هشدارهای مهمی دررسانه ها دررابطه با درگیری های قبیله ای دارفور وجود داشت. روزنامه های سودان سال ها اخبار کشتار،به آتش کشیدن روستاها وغارت گله ها ودارایی ها وغیره را دردارفورگزارش می کرده اند،ولی انچه روزنامه ها نمی توانستند درهمان زمان منتشرکنند اخبارجنایت های بسیار خشونت بارمیلیشیای طرفدار دولت، استفاده ازتوپخانه بسیار پیشرفته از سوی ارتش دولتی دردرگیری ها،هتک ناموس توده ای وغیره بود که به افزایش قربانیان منجرمی شد.به هرحال خیلی زود آشکار شد که درگیری در دارفوربین قبایل عرب وفبایل افریقایی (زورگا)[2] نیست، بلکه به وضوح عرب با عرب می جنگید وزورگا با زورگا وهیچ قبیله وطایفه ای هم ازاوضاع خطرناک در امان نبود.

البته توضیح آن که درگیری های قبیله ای در سودان ازطبیعت وشکل سنتی آن فراتر رفته وازناسازگاری صرف برسرنابودکردن منابع طبیعی به سمت درخواست مشارکت در قدرت ، مدیریت وتصمیم سازی سیاسی ونیزبرخورداری عادلانه ازسهم ثروت ملی، با این تذکرکه این قبایل در مناطق تولید ثروت کشور زندگی می کنند، تغییر کرده است بسیارحائز اهمیت است.

2-نقش رژیم های متوالی در افزایش تدریجی بحران

با وجود مختصات وفضای جغرافیایی ویژه ، بحران دارفورباید بعنوان افزایش تدریجی بحران عمومی ملی موجود در سودان از زمان استقلال مورد بررسی قرار می گیرد.این بحران عمومی ملی نتیجه مستقیم سیاست های غلط وبدرفتاری های اعمال شده از سوی رژیم های متوالی است که دهه های گذشته بر سودان حکومت کرده اند،چون این مقامات تنها برکنترل خود برسر فدرت متمرکزبودند، ازموارد قانونی مرتبط با ساختمان سودان نواستقلال یافته غفلت کردند .ازجمله موارد بسیارمشخص قانون اساسی عبارتند از :  

1-شکل مناسبی از طرزحکومت که تقسیم عادلانه قدرت در سودان بین ترکیب های مختلف ملی وقبیله ای را تحقق می بخشد ، و می تواندبه رفتارهای سیاسی سالم منجر گردد.

2- تجدید تقسیم ثروت وطرح های توسعه به منظور کاستن از نابرابری و بی عدالتی ازمناطق توسعه نیافته ی جنوب ، غرب وشرق،دادن اولویت به مناطق قومی وکشمکش های اجتماعی. و البته همه این موارد درمتن طرح های اقتصادی برنامه ریزی شده به صورت علمی اجرایی می شود وهدف بدون فرسودن مرکزمتوقف کردن وخامت اوضاع در مناطقی است که با تولید مازاد اقتصادی مواجه اند.     

3-ایجادشیوه سیاسی دموکراتیک که بارعایت واقعیت سیاسی سودان اتخاذ می گردد.

4-نوع رابطه بین دولت ودین

5- مسئله هویت سودانی وغیره

رژیم جبهه ملی اسلامی نقش بزرگی در گسترش تدریجی درگیری دارفور وتبدیل آن به یک فاجعه راستین وبدبختی عظیم ایفا کرده است.این نقش به طرح های راهبردی جبهه ملی اسلامی گره می خورد، که ایجاد هویت عربی – اسلامی در دارفور را هدف گرفته است وتاافریقای غربی وتاسیس اولین خط دفاع از دولت عربی – اسلامی در سودان ،این رویای همیشگی جبهه ملی اسلامی گسترش می یابد.این بازی جبهه ملی اسلامی را دررفتارهای سیاسی رژیم ونیزدر طرح های توسعه آن می توان مشاهد کرد .

رفتارهای سیاسی عبارتند از:

1-استقرار نهادهای اجرایی جدید بدون ملاحظه درگیری ها در اطراف مالکیت زمین

2- تفرقه ورقابت  برخی حکومت های محلی که مخالف قدرت مرکزی بودند ، وتحمیل حکومت های جدید از سوی مقامات.

3-توزیع اسلحه آورده شده از جنوب سودان توسط آنچه دولت "مجاهدین"[3] می نامد برای استفاده دردرگیری های قبیله ای .

4- تبعیض در تشریفات خلع سلاح وتوزیع اسلحه بین قبایل

5-تشدید وخامت اوضاع به سبب اعمال قساوت  از سوی "والی ها"[4] که خواستار به کار گرفتن درگیری های تاریخی فبایل در جهت تحقق دست آوردهای سیاسی برای حزب حاکم بودند، ازاین رو،به قبایل موافق خوددر یک استان یا دریک منطقه اداری به زیان سایر قبایل پاداش می دادند.

6-درگیری ها با کشورهای همسایه وائتلاف قبایل در مناطق که به جاری شدن اسلحه وجنگجو منجر گردید.

7- سیاست دولتی جلب حمایت قبایل کشورهای همسایه ، ودرمقابل پذیرش اعضاآنها به تابعیت سودانی .

8- در پیش گرفتن سیاست آشکار شکاف نژادی از طریق در گیرشدن مستقیم رهبران رژیم در سربازگیری، امور مالی ومسلح کردن گانگستران "جان جاوید"[5]طرفدار دولت. این جنایتکاران دربرابر زورگا ها باقساوتی طاقت فرسا، از جمله کشتارجمعی وقتل عام ، هتک حرمت جمعی، به آتش کشیدن خانه ها وروستاها ، پاک سازی قومی وغیره رفتار کرده اند.

هدف این جنایات اخراج میلیون ها زورگا از سرزمین حاصلخیز آنها وتبدیل این زمین ها به مالکیت طبقه[6] بزرگ تجاری است که یا بخشی از رژیم ویا وفادار به رژیم هستند. تمام این جنایات به مداخله مجامع جهانی برای قطع دستان مجرمین وافزایش همبستگی با مردم دارفور از سراسر جهان منجر شده است.در این رابطه شورای امنیت قطعنامه های متعدد از جمله واگذاری تعقیب رهبران جان جاوید ومقامات دولتی مسئول این جنایات به دادگاه بین المللی را تصویب کرده است. 

جنبه پیشرفته دلایل درگیری دارفورعبارتست از:

1- حقیقت بزرگی است که رفع عقب افتادگی اقتصادی مناطق راه حل اساسی مشکل دارفور رابه نمایش می گذارد.اما،درعین حال،فریب دادن مردم دارفورباتکرار همان شعارهای برنامه های پیشرفتی که عملی نشده اند بسیار دشوار است .مردم دارفوررنج های بسیاری از درماندگی وفروپاشی ونیز فساد ورشوه خواری درده ها برنامه مانند طرح کوهستان جبال مررا،بسته شدن دباغی نیالا، کوتاهی درپروژه حفاظت از پاکی جریان آب های فصلی که از نظرفنی ومالی از سوی دولت آلمانی ساکسونی یاری می شد، پروژه از بین بردن کلینیک های پزشکی ودامداری سیار،تعلیق مدارس وبیمارستان هابه خاطر تاخیردر پرداخت حقوق وغیره راتحمل کرده اند .به عبارت دیگر،هیچ طرح توسعه ای(افزون برفروپاشی وقصور کامل دربخش خدمات) در دارفور وجود نداشته است.

2- قبایل دارفور که از حقوق تاریخی مالکیت بر زمین برخوردار بوده اند همیشه درتدارک توسعه وطرح های درآمدزابرای استفاده تمام مردم منطقه، خواه عشایر یا کشاورزان خیلی بخشنده بوده اند. ودارفور هنوزهم علیرغم دشواری شرایط طبیعی، به نگهداری تمام مردم وچهارپایان خود قادراست. امر توسعه از زمان انقلاب اکتبر1964[7] همچنان اولویت عاجلی باقی مانده ، ومطالعات اجرایی وبی شمارپرونده های طرح هاروی هم  انباشته شده اند ، اماعنصرگمشده اراده سیاسی برای اخذ تصمیم وبسیج منابع  انسانی ومالی برای اجرایی کردن طرح ها وپروژه هاهمچنان باقی است .

رژیم جبهه ملی اسلامی اعتقاد داشت که می تواند مردم دارفور وقالب اجتماعی ،هنجارها وسنت ها یشان را مطابق طرح های مهندسی شده خودمعروف به "پروژه اسلامی" ازنوفورمول بندی نماید، امااین طرح ازدرون خود منفجر شد.انفجار حتی قبل از کودتای جبهه ملی اسلامی در30ژوئن 1989 وظهوردشمنان رژیم آشکار بود.شاخص اول شکست پروژه زمانی پررنگ شد که دونماینده مجلس هردو ازدارفورازبلوک جبهه ملی اسلامی در دوران دموکراتیک 1986-1986 استعفادادند.دومین شاخص زمانی اتفاق افتادکه یکی ازرهبران برجسته اسلامی،بومی دارفور،شورشی مسلحانه رادردارفورسازماندهی کرد،اگرچه توسط برادران متبوعش درجبهه ملی اسلامی دستگیرواعدام شد.شاخص سوم افزایش قطبی شدن قبایل درجبهه ملی اسلامی به دوگروه 1- قریش : سمبل فبایل عرب و2- کتاب سیاه : سمبل قبایل افریقایی بود! ودرنهایت شاخص چهارم،فوران آتشفشان شکاف وسیع دررهبری جبهه ملی اسلامی بودکه آن رابه دوحزب حاکم کنگره وحزب مخالفین کنگره به رهبری دکتر الترابی تقسیم کرد. 

هرچند بهترین جمع بندی وارزیابی بحران"پروژه اسلامی"دردارفورتوسط یکی ازبنیانگذاران جبهه اسلامی[8] عرضه شدوقتی که نوشت:

"اوضاع امنیتی دردارفوربه تدریج ازبد به بدترروبه وخامت گذاشته است.اعمال دزدان مسلح بدلیل فقر،بیکاری وخشکسالی شروع شده است.اما این امربه دلیل سیاست های ورشکسته دولتمردانی که خواهان استفاده ازدرگیری های تاریخی قبیله ای برای رسیدن به منافع سیاسی به سودحزب حاکم هستند به درگیری های قبیله ای تبدیل گشته است.اوضاع جاری آغازجنگ داخلی درمنطقه را تحت شعارهای بی عدالتی سیاسی آشکارشده درغیاب طرح های توسعه درمنطقه وفقدان آموزش وخدمات بهداشتی،درکنار منزوی شدن بومیان دارفورودورنگه داشتن آنها ازکسب اقتداردروطن خویش ، نشان می دهد." 

به حاشیه راندن مداوم دارفوراززمان استقلال،تحقیرنیروهای سیاسی سنتی که از برآوردن خواست های مردم دارفورشکست خورده اند،افزون برمشی دولت جبهه اسلامی که باخشونت وسرکوب مشخص شده است:عواملی بودندکه جوانان قبایل منطقه رابه سازماندهی خود وشورش علیه اوضاع موجودازطریق به راه انداختن مقاومت مسلحانه برای دستیابی به حقوق مردم دارفوردر سهم مساوی ازقدرت وثروت درچهارچوب سودانی متحدتشویق کرد.

از طرف دیگر،سیاست رویکرد بخشی به مشکلات سودان که توسط جوامع بین المللی با تمرکزبرجنگ داخلی درجنوب سودان وشناسایی گروه مسلح (سازمان آزادیبخش خلق سودان)SPLA بعنوان تنها طرف مذاکره کننده با دولت خارطوم برسودان تحمیل شد، سایرمناطق را چون تنها راه جلب توجه به مطالبات آن هابود دربراه انداختن شورش تشویق نمود.ازاین رومنطقه دارفورشاهد یک جنگ داخلی واقعی است که شعارهای حقیقی برابری وعدالت سیاسی،اجتماعی واقتصادی را برافراشته است .

موضع حزب کمونیست سودان درباره موفقتنامه صلح دارفور(DPA)

در پنجم ماه می سال 2005،در ابوجا پایتخت نیجردولت سودان وجنبش آزادیبخش سودان ( گروه آقای مانی آرکومعنوی) موافقت نامه صلح دارفور(DPA) را- که موافقت نامه ابوجا نیزخوانده می شود- امضاکردند.موافقت نامه پس ازاعمال فشار زیادی ازسوی جوامع بین المللی برطرفین مذاکره– به طورعمده امریکا واتحادیه افریقا- امضاگشت.

اگرچه بسیاری ازناظرین هنوزاز اشتیاق امریکا وغرب درتوجه به مسئله دارفورشگفت زده اند،اما ازنظر ما، این اشتیاق می تواندبانکات زیرتوضیح داده شود:

اول:منطقه دارفورموقعیت استراتژیکی دارد که درکرانه ای محصورازچاد،کامرون،ساحل عاج وافریقای مرکزی وتمام ملت های افریقای غربی تا اقیانوس اتلانیک قرار گرفته است.این منطقه به میدان جنگ  تلاش های انحصارات چند ملیتی دربدست آوردن مسیرعبورنفت وسایرمواد اولیه افریقا تبدیل شده است که به سازمانهایی جونNEPAD وغیرآن کمک می کنند.ایالات متحده امریکا نقش عمده ای در این کشمکش ها بازی می کند.همچنین خطوط مرزی گسترده منطقه ازمرزهای عبوری لیبی  توسط چاد گرفته تا افریقای مرکزی درکشمکش میان قدرت های بزرگ در منطقه نقش راهبردی خودرادارند، بعلاوه جنگ داخلی دارفورسایه ای ازخطرگسترش جنگ به سایر مناطق قاره را پخش می کند.

دوم:پیشرفت های متعاقب اشغال عراق وافغانستان بر ایالات متحده برای ارائه چهره جدیدی ازصلح ومسالمت وکوشش برای جلوه انسانی تر نسبت به شیوه ای که در عراق رفتارنموده است فشارمی آورد.

سوم-جوامع جهانی به اقتضای سکوت وانفعال خود در باره جنایات هراس انگیز انجام گرفته دردرگیری های رواندا وبوروندی هنوزدر حالت تشنج واحساس گناه هستند.از این رو بحران دارفوردر دستورکارمدیران منطقه ای وجهانی در شکل سازمان ملل وشورای امنیت اولویت کسب کرد. 

چهارم - جوامع جهانی که ازروند صلح درجنوب سودان حمایت می کردند، بیمناکند که (مبادا) ادامه جنگ دارفوربه شکست روند صلح درجنوب کشورمنجرگردد.

پنجم - مطالعاتی حاکی ازوجود منابع معدنی غنی نفت واورانیوم وسایر کانی هادر دارفوروجود دارد.

حزب کمونیست سودان با وجود احتیاط های خود وتفسیرهای جاری ازموافقت نامه صلح دارفور، آن را بعنوان پایه یا نقطه شروع روند صلح در دارفور ارزیابی می کند. اگرچه حزب تاکید دارد که موافقت تنها در صورتی می تواند موفق باشد که ضمایم وافزوده هایی برای تامین مطالبات دستجاتی که آن را امضا نکرده اند وادعا می کنند که موافقت نامه نمی تواند مطالبات بنیادی مردم دارفور را برآورده نماید فراهم آورد.اکنون ، همه به خوبی می دانند که علیرغم وجودموافقت نامه، اوضاع در دارفوروخیم تر شده ودرگیری های نظامی شمار قربانیان ، خشونت وویرانگری را افزایش داده است . حزب کمونیست سودان همچنین براستنکاف خود وبرمحکومیت تلاش هایی که برای تهدید طرف هایی که موافقت نامه را امضا نکرده اندانجام می گیرد تاکید کرده ودرعوض بر اهمیت شنیدن مجدد مطالبات آن ها وپیدا کردن ابزاروشیوه هایی برای دست یابی به توافق با آن ها پافشاری می کند.  

زمینه ای که حزب کمونیست سودان درمورد موافقت نامه احتیاط می کند عبارتند از:

1- مذاکرات ابوجا، وسپس انچه که موافقت نامه مستلزم آن بود، با توافق جامع (CPA)(9ژانویه 2005) بین چنبش آزادیبخش خلق سودان(SPLM) ودولت سودان منعقد شد.که چهارچوب و سقف غیر قابل اجتناب محدودی راایجادمی کند که نباید ازآن عبورشود. معلوم است که پروتکل های ماکائوس ونایواشا فراتراز موضوع جنگ داخلی در جنوب برای عمل با تمام جلوه های  نشان داده شده بحران سودان دراموری چون : صلح ، هویت ، اتحاد، دموکراسی، سیستم حکومتی ، توسعه وتقسیم منابع ، ارتش، امنیت، امور خارجی وغیره  نیزگسترش یافته است. همچنین (CPA) برای ایجادتغییرات بنیادی درساختارسیستم سیاسی جاری از جمله خودمختاری (اتحادیک ایالت منفرد یا دو ایالت )دردوران انتقالی تلاش کرد.این امورتنها از سوی دوطرف:جبهه ملی اسلامی وجبهه آزادیبخش خلق سودان تصمیم گیری شده بودند، درحالی که سایر نیروهای سیاسی واجتماعی از جمله دستجات مسلح دارفورطرف بحث نبوده اند.لذااعمال آن توافق بردستجات دارفورمنطقی نیست وآن ها رادرچهارچوب یامحدوده ای که آنها قادربه مشارکت درآن نیستندمحدودمی نماید.  

2- حزب کمونیست اعتقاد دارد که برای حل مشکلات ملی ومتوقف کردن رودررویی مسلحانه در کشور، دست یابی به وفاق ملی جامعی که با تمام نمودهای بحران های ملی مقابله نماید ضروری است .این تنها به شرطی موفق می شودکه تمام تیروهای سیاسی خواهان مشارکت فعال در این روند هم در سطح تصمیم گیری وهم در اجراباشند.

3- جامعه جهانی در مذاکرات ابوجا همان شیوه ای را به کار برد که در گفتگوهای نایواشا پذیرفته شده بود.روش شناسی رویکرد جزئی به درگیری ها بدون عطف توجه به شکنندگی راه حل های منتج شده  درهر حالتی بعنوان راه حلی موقت وهمیشه درخطر فروپاشی واقعی باقی خواهد ماند.  این همان شیوه ای بود که درساحل عاج،کامرون،سیرالئون وچادوغیره ..به کارگرفته شد. این دیدگاه (نه تنها )به بحران سودان بعنوان یک مجموعه یا بعنوان بحرانی که دربسیاری از درگیری ها بارزاست نمی نگرد،بلکه آن را باراه حل های جزئی تحمیل شده زیر فشارهای فزاینده تقسیم می کند، ما اعتقاد داریم که این رویکرد در مورد سودان موفقیت آمیز نیست . 

4-جامعه جهانی واتحادیه افریقا فشارعظیمی راباهدف گرفتن امضا ازجنبش دارفوراعمال کرده اند.موافقت نامه دراین رابطه خیلی با آنچه که درنایواشااتفاق افتاد فرقی ندارد، اما نتیجه دراینجا،امضا تنها یک دسته ازیک جنبش ازجنبش های درحال جنگ بود.مابا ملاحظه این رویکرد،از این که میانجی ها توجه نداشته اند یا توجه داشته اندامانگرانی نداشته اندوترکیب وماهیت ساختار جنبش های مسلح دارفوررا که به تقسیمات قبیله ای درمنطقه متصل هستند موردتوجه قرارنداده اند،درشگفتیم. روشن است با شیوه ای که موافقت نامه امضا شد تنها ادامه درگیریهای خونبارقبیله ای درمنطقه تقویت خواهدشد.

موضع حزب کمونیست درباره استقرارسربازان سازمان ملل در دارفور

موضع حزب کمونیست سودان در استقرار سربازان سازمان ملل در دارفور[9]  مبتنی برعوامل زیراست:

1- نکته کلیدی آن است که استقرارسربازان سازمان ملل به خواست عمومی واساسی مردم دارفوربه ویژه ساکنین اردوگاه های تبعیدشدگان،برای حفاظت ازآنها دربرابرحمله مداوم جان جاوید ها تبدیل شده است.سربازان اتحادیه افریقا ازتامین چنین حفاظتی شکست خورده اند ونیروهای دولتی نیزبعنوان یک طرف درگیری بارفتاری بسیارخصمانه نسبت به مردم دارفوردر نظر گرفته می شوند.آنچه دراینجا درمخاطره است،امنیت مردم دارفوروحفاظت آن ها ازکشتارونابودی جسمی است،ودرچنین مواردی جایی برای مصالحه وجود ندارد.ازاین روحزب ازاستقرارسربازان سازمان ملل حمایت می کند.

2- استقرارسربازان سازمان ملل در دارفور باید از طریق رایزنی گسترده تربین سازمان ملل ازیک سو،ودولت سودان وتمام نیروهای سیاسی سودان ازسوی دیگرعملی گردد.این رایزنی ها باید به تمام جزئیات مربوط به استقرارازجمله ترکیب این سربازان رسیدگی نماید.

3-نقش سازمان ملل بافراهم کردن محافظت مردم دارفورپایان نمی گیرد،بلکه می تواندتادست یابی به توافق سیاسی برای بحران تمدید شود.

جستجوی تمام وسایل برای حل بحران

حزب کمونیست در سپتامبر 2006نماینده ای برای ملاقات بافرماندهی دسته های مسلح دارفور،که موافقت نامه ابوچا را امضا نکرده اند اعزام کرد. به نظرما گفتگوکردن با ابن دسته هاایزارمناسبی برای غلبه برتنش های شدید وقطب بندی بحرانی درکشور، وکشف امکان ایجاد شالوده هایی برای صلح پایدار ومنصفانه است که می تواند ازچند پارگی کشورجلو گیری نماید.  

در دیدار با فرماندهی جنبش ها،ما نکات زیر را بعنوان اساس گفتگوورایزنی مطرح کردیم :

1-دارفورفاجعه ای راستین را ادامه می دهد.این فاجعه ومصیبت حمایت وواکنش گسترده جهانی راسبب شده است.آیا این حمایت جهانی مستلزم آن نیست که جنبش های مسلح دارفوربرای متحد کردن تلاش ها ونیروهای خودحول برنامه متحد یا حداقل موضع مذاکره متحدی که به اشتیاق ومطالبات مردم دارفور خدمت می کند تلاش نمایند؟

2-موافقت نامه ابوجا جنگ را متوقف نمی کند.نه تنها آن بلکه برخی شخصیت های جامعه جهانی به  اعلام خطردربرابر فروپاشی موافقت نامه شروع کرده اند.مسئله استقرارنیروهای سازمان ملل در دارفورنیزقطب بندی میان دولت سودان وجامعه جهانی راافزایش داد که به نحوبدی درکشور منعکس شده است .اما ازسوی دیگراعلامیه های عمومی برخی افسران جامعه جهانی ، وبه ویژه نمایندگان سازمان ملل در سودان، راه افزودن ضمایمی به نوافق ابوجارا هموارکرد که (به نوبه خود)می تواند آنهایی را که موافقت نامه را در وحله اول رد کرده بودند راضی نماید .

اگرچه این بیانیه ها واکنش های سردی ازطرف برخی ازرهبران رژیم سودان به وجودآورد.اماحزب کمونیست،علیرغم احتیاط های عمومی حزب در مورد موافقت نامه ابوجا،آن رارد نکرده است،ولی امکان اصلاح موافقت نامه با افزودن ضمایم جدیدرا پیش بینی می کند. حزب شدیدا هر تلاش تهدیدکننده یا الودن دسته هایی که از امضا (موافقت نامه)خودداری کرده اندبه توطئه رارد می کند.بر عکس حزب اهمیت شنیدن مطالبات این دسته ها ویافتن زمینه های مشترک با آنهارا پیش بینی می کند.اگرچه یک سوال (همچنان) باقی است :ایااین دسته هاتاچه اندازه برای واکنش دربرابرعلامت های مثبت (ارسالی)ازسوی سازمان ملل با توجه به امکان افزودن ضمایم به موافقت نامه آمادگی دارند؟ طرح ها وپیشنهادات آن ها در این جهت چیست ؟

3-حرف آخر این که، سودان ملک طلق دولت ودارایی هیچ یک از نیروهای اپوزیسیون نیست .سودان متعلق به همه سودانی ها است، وبه همین دلیل وظیفه اصلی باید استفاده از تمام وسایل واقدامات برای ادامه دادن به روند صلح ودست یابی به توافق ملی باشد .این امرمی تواند حونریزی را متوقف نموده وشالوده ای برای صلح منصفانه وتغییرات دموکراتیک درپاسخ به مطالبات مردم دارفورونیزسایرمناطق به حاشیه رانده شده ی کشوروضع نماید.

نکات برجسته ازسوی دسته های دارفوری که نماینده حزب راملاقات کردندبه شرح زیر بود:

1-بر مبنای این واقعیت که مشکل دارفوربخشی از بحران سراسری سودان است،تمام دسته های دارفورآمادگی خودرا برای پیوستن به هرطرح اتحاد ملی که ازسوی تمام احزاب سودان با هدف هموارکردن راه صلح،وحدت،دموکراسی،وپیشرفت منصفانه در کشور موردتوافق باشدابرازنمودند.

2-آمادگی آنها برای مذاکره درباره ضمایم با دولت باید به توافق نامه ابوجا افزوده شود .

3-موضع مذاکره آنهاعبارتست از:

الف-توافق برسازوکاری که جان جاوید راخلع سلاح وحمایت از شهروندان راتامین نماید.

ب-توافق برجبران خسارت افراد آسیب دیده شامل تامین خسارت جان باختگان،آسیب دیدگان جسمی،مال باختگان وتدارک سرپناه.

ج- که دارفور به منطقه واحدبودن خود (نه تقسیم شده به سه منطقه آنچنان که درحال حاضرهست)تحت لوای فدرالیسم 4سطحی واقعی:پیمانی، منطقه ای، ایالت وسطح محلی ادامه خواهدداد.

د- مردم دارفوردرتمام نهادهای دولت مرکزی،اعم ازاداری ونظامی شرکت خواهند داشت ،ونمایندگی مطابق تراکم جمعیت وپارامترهای تبعیض مثبت خواهد بود.برخی از دستجات تشکیل شورای ریاست جمهوری با ریاست چرخشی یا یک معاون رئیس جمهورازهرمنطقه را پیشنهاد کردند.  

ه- 36درصد از بودجه عمومی دولت به دارفوراختصاص خواهد داشت  وگذشته از این باتاسیس صندوقی باید6درصد ازدرآمدهای ملی به مدت 10سال برای توسعه دارفوراختصاص یابد.

و- دسته های دارفور نیروهای مسلح خودرا در طی دوران انتقالی حفظ خواهند کرد وآن نیروها از بودجه مرکزی تامین مالی خواهندشد.

حزب کمونیست نشست های متعددی نیز بانمایندگان جامعه جهانی وسازمان ملل برگزارکرد که دراین نشست هامشکل دارفوروروند صلح در کشورمطرح گردید.حزب در این نشست هاتاکید کرد که همفکری بین جامعه جهانی وتمام طرف های سودانی به قصد دست یابی به راه حل های موثربرای مشکلات کشورضروری ومهم است. برای مفید وباارزش بودن این رایزنی ها ، رایزنی ها بایددرزمان پیشرفت ها ونه پس از آن انجام گیرند. برای مثال، درطی رایزنی های اخیرموضوع رفراندم بر وجود یک ایالت یا سه ایالت دارفورمی توانست براین اساس که دارفوردراصل یک منطقه متحدبود لغوشده باشد. به همان طریق واقعی،اگرقبل از قطعنامه کمیته کارشناسان،رایزنی های جدی با احزاب سیاسی ومردم منطقه و به ویژه رهبران محلی انجام گرفته بود یافتن راه حلی مورد قبول برای مشکل آبیی(ABYEI) مقدورمی بود.    

جستجوی ابزارهایی برای حل بحران دارفور تنها به حزب کمونیست محدود نیست.تلاش های دیگری از جمله فروم های بسیار مردمی در سودان مثل "فوروم دارفور"،"وکلای دارفور" وغیره ،ان جی اوهای ملی وجهانی، وغیره وجود دارد.تمام این نهادها شدیدا کار می کنند وپیوسته به خاطرمسئله دارفوردرآستانه شروع ابتکاراتی هستندکه گزینه نظامی را ردکند،سازماندهی سمینارها وکارگاه های آموزشی،یاری در مبادرت به نشکیل جلسه یاکنفرانس دارفور– دارفور،توجه به بحران درچشم اندازملی آن، سعی در متحدکردن جنبش های دارفور، برگزاری کارزارنشان دادن خشونت های ناقض حقوق بشر وقساوت دردارفور،ندارک حمایت های قانونی برای فعالین مشغول دردارفوروغیره از دیگر اقدامات جاری است .

دید گاه حزب کمونیست نسبت به حل وفصل جامع بحران

اول :بالاترین اولویت باید نشان دادن موقعیت مصیب آمیز وفاجعه بارمنطقه ازطریق اقدامات فوری تحت نظارت سازمان ملل واتحادیه افریقا همچنانکه درآدیس آبابامورد توافق قرارگرفت باشد.این اقدامات موارد زیرراشامل می شود:

1-استقرارنیروهای سازمان ملل در منطقه برای یاری نیروهای پیش ترمستقرشده افریقایی برای ممنوع کردن کلیه عملیات نظامی،حمایت ازساکنین وتبعید شدگان اردوگاه های آوارگان، تامین انتقال کمک ها،غذاوداروازطریق کریدورهای امن،تحمیل منطقه ممنوعه پروازی ونیزناظرین آتش بس جهانی وملی،فراهم کردن سازوکاری موثربرای خلع سلاح منطقه،ونظارت برتمام وسایل حمل ونقل زمینی ونقاط ورودی برای جلوگیری ازورود سلاح به متطقه .

2-معرفی مکانیسم موثربرای خلع سلاج جان جاوید وتحویل آن ها به دادگستری

3-فعال کردن سازوکار بین المللی که برای رسیدگی به سبعیت و پاکسازی قومی،کشتارنژادی وغیره وشناسایی جنایتکاران وتحویل آنها به دادگاه تعیین شده بود.

4- تلاش درجهت بازگرداندن آوارگان وتبعیدیان به زادگاه خویش وتضمین حمایت ازآنها وغرامت برای تلفات آن ها.

دوم:آوردن دستجاتی که موافقت نامه ابوجا را امضا نکرده اند به میز مذاکره با دولت.این امربایدتحت نظارت سازمان ملل واتحادیه افریقابه قصد افزودن ضمایمی به موافقت نامه ابوجا انجام شود.

سوم-سازمان دادن کنفرانس دارفور-دارفور به منظور دادن فرصت به مردم دارفوربرای آشنایی با موافقت نامه ابوجا و ضمایم ممکنی که می توان بر آن افزود.قطعنامه های کنفرانس باید ضمیمه موافقت نامه صلح گردد.کنفرانس می تواند درشرایطی آزاد ودموکراتیک ، دورازدولت وبا کمک سازمان ملل بر گزار گردد.

چهارم- حزب کمونیست اعتقاد دارد که رویکرد صحیح به مشکل دارفورنه تنها شناسایی آن بعنوان درگیری قبیله ای بلکه بعنوان پی آمد بحران عمومی سودان است که با به حاشیه راندن پیوسته مناطق پیرامونی مشخص می شود ودارفور یکی از همین پیرامونی هاست .در نتیجه مشکل سیاسی است وراه حل ملی سیاسی می طلبد.از این رو فکرتشکیل کنفرانس سیاسی ملی در دارفوربه ضرورت تبدیل شده است . چنین کنفرانسی باید توسط تمام نیروهای سیاسی کشورازجمله جنبش های مسلح دارفور ونیزتمام بخش های مردم دارفوربرگزار شود.کنفرانس بایداز تمام ابتکارات کوشنده دررفع درگیری استقبال نماید.

پنج-دارفوراثرات ناشی از تغییرات جمعیتی وژئوپولتیک دولت سودان درمرزهای غربی کشوررا تحمل می کند.این مرزسرحد بسیاربازوبی حفاظ با سه کشور افریقایی :چاد،جمهوری افریقای مرکزی ولیبی است.در دوران درگیری های چاد – لیبی ، دستجات حمله خودرا ازدارفوردرسودان آغازکردند وبازندگان درگیری برای سازمان دهی مجدد نیروهایشان قبل ازحمله دوباره دردارفور پناه گرفتند.جمهوری افریقای مرکزی به طر مکررحملاتی را ازطریق دارفوردرانتقام ازمداخله دولت خارطوم دردرگیری های بانگویی(Bangui) به راه می اندازد.این مناطق فراخ وبی حفاظ مرزی تنها ازطریق سیاست همسایه خوب می توانند محافظت گردند، وسودان باید در نظر داشته باشد که دارفورنبایدچون پلی برای جاه طلبی های این ملت یا آن حاکم برای عبوربه افریقا تحت نام اسلام وناسیونالیزم عربی مورد استفاده قرار گیرد.

کلام آخر-حزب کمونیست سودان عقیده دارد که راه حل نهایی مشکل کشورتنهامی تواند ازطریق شناخت این مشکلات مختلف با رویکردی جامع قابل دست یابی باشد. بهترین سازوکاربرای چنین رویکردی تشکیل کنفرانس ملی با شرکت کلیه نیروهای سیاسی سودان است . تمام توافقات – نایواشا،ابوجا،شرق،قاهره، وغیره- باید دراین کنفرانس،نه صرفا برای مذاکره مجدد،بلکه برای وحدت نظر سایرعقاید به منظورتوسعه بیشترتوافقات، وتامین مشارکت دراجراونظارت دراجرای این توافقات دردستور کار قرار گیرند.این سازوکاربرای نیروهای سیاسی حاضردرکنفرانس راه پذیرش طرح توافق ملی راهموارخواهد کرد.این طرح تنها وسیله ای است که می تواند کشور را نجات دهد. طرح به تکثر قومی وناهماهنگی های توسعه درقسمت های مختلف سودان     رسیدگی کرده وازطریق دموکراسی ومشارکت تمام سودانی ها، بامشکلات توسعه نامتوازن وبرخورداری ازسهم منصفانه وصحیح از قدرت وثروت به نحوی که سودان به حفظ وحدت وتامین امنیت برای تمام مردم خودقادر باشد روبرو می گردد .

Notes


 

[1] - زمین خاص طایفه یا گروه قبیله

 

[2] - اسم محلی قبایل افریقایی منطقه

 

[3] - رزمندگان مقدس

 

[4] - فرمانداران

 

[5] - کلمه ای محلی در دارفوربه معنی شیطانی سوار بر اسب، حامل تفنگ ژ3 و بعد برپا کننده ترور وویرانی.دولت جان جاوید را ازمیان برخی قبایل هواداردولت سابق، اماعموماعرب استخدام می کند، ولی از بین مزدوران وجنایتکارانی که ازکشورهای غرب افریقا از عدالت گریخته اند نیزبه خدمت می گیرد.

 

[6] - حزب ما این طبقه را "طبقه سرمایه دار اسلامی انگلی"می خواند

 

[7] - خیزش خلقی که دیکتاتوری نظامی سودان در دوره 1958-1964را سرنگون کرد.

 

[8] - دکتر الطیاب زین العابدین : "دارفور وراه حل سیاسی" در روزنامه البیان ، امارات 18/9/2002

 

[9] -- حزب در 1/7/2006بیانیه ای در حمایت از استقرار نیروهای بین المللی در دارفور منتشر کرد.

 

بازگشت به صفحه نخست                                   

Free Web Counters & Statistics