نویدنو:13/11/1386                                                                     صفحه قابل چاپ است

بیل گیتس وسرمایه داری مهربان تر

نویسنده : توماس ریگینز- برگردان : هاتف رحمانی

منبع: پولتیکال افیرز

بیل گیتس در داووس سخنانی ایراد می کند که در آن سرمایه داران جهان را به مهربانی و کمک به فقرا دعوت می کند.البته  تنها در صورتی که فقرا بتوانند دلار ایجاد کنند. وال استریت جورنال در مقاله ای به قلم رابرت ا.گوث (24ژانویه 2008)با نقل قول های  کاملا مستقیم ایراد شده از سوی گیتس و سایرین چنین گزارش می کند.

گیتس می گوید که "ما مجبوریم برای ایجاد نمود هایی از سرمایه داری راهی  بیابیم که به یک میزان به مردم ثروتمند وفقیرخدمت کند " آن نمود ها عبارتند از استثمار نیروی کار انسان و کسب ارزش اضاقی از کارگران.دیدن این که این امر چگونه رخ خواهد داد ترفند زیبایی خواهد بود.

گیتس خواهان افزایش بیشتر آن چیزی است که آن را " سرمایه داری خلاق " و استفاده از انقلاب فنی برای کمک به فقرای جهان می نامد. " نرخ رشد برای جهان سوم بهتر است قطع شود " او اظهار می کند "این رشد تا حدی تند است .بخشی که ناراضی است به بخش تحتانی جهان سوم تعلق دارد- دو میلیارد نفر از 6میلیارد نفر." او حداقل می پذیرد که سرمایه داری دو میلیارد نفر از مردم را پشت سر گذاشته است . البته تعداد ممکن است بیش از آن باشد.سایر کارشناسان فکر می کنند که آمار ممکن است 4 میلیارد باشد نه دو میلیارد. گفته می شود زیر دو سوم ( سی .کی .پراهالاد، دانشگاه میشیگان)
بازار" آزاد" عامل  این بدبختی فقرا، برای کمک به فقیر تر شدن میلیاردها نفر دیگر به کار گرفته خواهد شد .سرمایه داران وحشت نکنید! نقش شما طراحی محصولات و سیستمی است که به ا.ان.دی فقرا کمک نماید و هم زمان برای خود شما منفعتی فراهم آورد.گیتس به ما می گوید " چنین سیستمی  می تواند ماموریتی دوگانه داشته باشد: ایجاد سود ونیز بهبود زندگی کسانی که کاملا از منابع بازار سود نمی برند "اما شما می توانید مطمئن باشید که نه سودی در کار است و نه فایده ای. 

آیا این طرحی واقع گرایانه است؟ او می گوید" این ایده که شما کمپانی هارا تشویق کنید تا اندیشمندان مبتکر خود را به کار گیرند و درباره نیاز مندی های مبرم فکر کنند- حتی ورای فرصت های بازار- چیزی است که باید به طور مناسب عملی گردد." اما این صرفا چگونگی کار بازار نیست ،راهی نیست که جهانی سازی به اجرا در می آید.زمانی که کمپانی X  در حال استفاده از منابع خود " ورای فرصت های بازار " است ، شرکت y به حرکت در می آید و سهم بازاری را که X از اختصاص آن به خود شکست خورده است قبضه می کند. گیتس خوب حرف می زند، و برنامه کمک بزرگی را به راه انداخته است، امّا تمام این ها حتی خراشی  واقعی در فقر ناشی از سرمایه انحصاری ایجاد نخواهد کرد.
وال استریت جرنال انتقادی را بر این طرح آرمانی نقل می کند ، کسی که نقل قول ازاو آورده شده  ویلیام ایسترلی اقتصاددان سابق بانک جهانی و استاد کنونی دانشگاه نیو یورک است که چنین می گوید " در زیر هرم مردم زیادی وجود دارند ، اما اندازه مبادلات آنچنان کوچک است که آن مبادلات بیشتر اوقات برای تجارت خصوصی  ارزشی ندارد" معنای این عبارت آن است که بسیاری از فقرا فقیر خواهند ماند. وال استریت جرنال گزارش می کند که ایسترلی در سال 2006 کتاب" مسئولیت انسان سفید پوست " را نوشت ،  که در آن کتاب ادعا می کند که اگر چه حتی در طی پنجاه سال گذشته 2.3 تریلیون دلار صرف کمک های خارجی شده است ، اما برای توده های فقیر دنیا واقعا کار زیادی انجام نشده است .

گیتس به نفرت از این کتاب  و "عصبانیت " آشکار از ایسترلی به خاطر انتقاد او مشهور است . ایسترلی در پاسخ می گوید که "منافع  واگذار شده در کمک های خارجی آنچنان قدرتمند است  که آن ها ( سرمایه داران ) در برابرهر تغییری مقاومت می کنند وانتقاد را نادیده می گیرند. تلاش برای کمک به فقرا بسیار خوب است اما این احساس وجود دارد که ( خیر خواهان) باید مصون از انتقاد باشند"

بیل گیتس شرمنده نیست. او می گوید که " اگر ما بتوانیم دهه های اولیه قرن 21را صرف یافتن رویکردهایی کنیم که با نیاز های فقرا به شیوه ای بر خورد کند که برای تجارت منافع ایجاد کند ، خواهیم توانست شیوه قابل تحملی برای کاهش فقر در جهان تاسیس کنیم ."

باز هم تاکید بر منافع سرمایه دار ، بدون آن که قادر به رهایی از فقر شویم .اما تجارت حتی نمی تواند کارگران استخدامی خود را حفظ نماید.جتی وقتی که آن کارگر  تولید سود می کند.در حقیقت تجارت برخی از اوقات  حتی به خاطر افزایش سود خود کار گرانش را به آتش می کشد. آیا  به راستی  می توانیم فکر کنیم که سرمایه داران فرصت های حداکثر کردن نرخ های سود خود را صرفا برای کمک کردن به فقرا فدا خواهند کرد . من صداقت گیتس را زیر سوال نمی برم اما اگر او واقعا خواستار پایان دادن به فقر است ، پیشنهاد می کنم وقت کمتری صرف خواندن  آدام اسمیت و وقت  بیشتری صرف خواندن  کارل مارکس نماید .
26ژانویه 2008

 

بازگشت به صفحه نخست         

                             blog stats

Free Web Counters & Statistics