نویدنو:19/03/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

باردیگر خاتمی -  13

نطارت استصوابی توهین به مردم است

بیانیه مهم موسوی خطاب به ملت ایران

جنبش مسلمانان مبارز: از موسوی حمایت می‌کنیم

منظور اين ها برچيدن بساط جماران بود

نامه سرگشاده یک بنده خدا ،به بنده دیگر خدا مقام محترم رهبری!


نطارت استصوابی توهین به مردم است
پیام آیت الله العظمی منتظری به مناسبت دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

‏بسم الله الرحمن الرحیم ‏

‏برادران و خواهران ، ملت عزیز ایران ایدهم الله تعالی
‏ ‏پس از سلام و تحیت ; این روزها در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری‏ ‏پرسش هایی از اینجانب می
شود، لذا به نحو اختصار نکته هایی را یادآور‏ ‏میشوم :
‏ ‏
‏ ‏اولا: مسأله شرکت در انتخابات امر تقلیدی نیست و تشخیص با خود مردم‏ ‏است و این جانب شخص خاصی را تعیین نمی کنم . مردم ما با رشد فکری‏ ‏و تجربه هایی که دارند می
توانند اصلح را از غیر اصلح تشخیص داده و‏ ‏بر اساس نص صریح قرآن کریم که میفرماید: (ان الله یأمرکم ان تودوا الامانات‏ ‏الی أهلها...) فرد اصلح را انتخاب نمایند.
‏ ‏
‏ ‏ثانیا: بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل مجلس خبرگان قانون اساسی ، از‏ ‏استبدادهای زمان شاه و دخالت دربار در تعیین کاندیداها و سلب آزادی‏ ‏ملت در امر انتخابات سخن به میان آمد; لذا توسط اینجانب به عنوان‏ ‏رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی و اعضای محترم آن ، برای جلوگیری‏ ‏از چنین رویه مستبدانه ای ، اصلی در قانون اساسی گنجانده شد مبنی بر‏ ‏این که شورای نگهبان که متشکل از فقهای منصوب از طرف رهبری و‏ ‏همچنین حقوقدانهای تأیید شده از طرف مجلس شورای اسلامی‏ ‏می
باشند بر انتخابات نظارت نمایند. بنابراین اصل ۹۹ تصویب گردید تا‏ ‏شورای نگهبان بتواند جلو دخالت های ناروا را گرفته و آزادی در انتخاب‏ ‏را تأمین نماید.
‏ ‏ولی آقایان متأسفانه خودشان را قیم جامعه فرض کرده و نظارت در این‏ ‏اصل را به نظارت استصوابی تفسیر نمودند و در نتیجه ، انتخابات را‏ ‏دو مرحله ای کردند:
‏ ‏اول شورای نگهبان با سلیقه خود اشخاصی را از بین کاندیداها معین‏ ‏می
کند و سپس مردم به خصوص آنان رأی میدهند; این امر علاوه بر‏ ‏این که برخلاف نظر تصویب کنندگان این اصل و ظلم فاحش در حق‏ ‏مردودین صالح میباشد، اهانت به مردم است ; زیرا مردم ما دارای رشد‏ ‏عقلانی میباشند و نیازی به قیم ندارند. البته ضوابط و معیارهایی که برای‏ ‏کاندیداهای ریاست جمهوری توسط مجلس شورای اسلامی تصویب‏ ‏شده است باید احراز شود، ولی در احراز آنها نباید ملاحظات خطی ،‏ ‏سیاسی و جناحی اعمال گردد، وگرنه مردم به شورای نگهبان و وزارت‏ ‏کشور بدبین شده و بتدریج با نظام فاصله میگیرند.‏ ‏
‏ ‏ظاهرا آنچه در کاندیداها مهم است :
۱ - از رجال سیاسی آگاه به مسائل‏ ‏روز و نیاز جامعه باشند. ۲ - اعتقادا و عملا متعهد به موازین دینی و‏ ‏اخلاقی باشند و از دروغ و خلاف گوئی و ذمائم اخلاقی پرهیز نمایند. ٣ -‏ ‏قدرت کار داشته و شجاع و اهل تصمیم باشند و استقلال خویش را حفظ‏ ‏نمایند.
‏ ‏
‏ ‏ثالثا: تبلیغات و تبیین برنامه های تدوین شده توسط کاندیداها، مستلزم این‏ ‏نیست که انسان دیگران را متهم کند و بدون حضور آنان برای دفاع از خود،‏ ‏با حیثیت و آبروی افراد بازی کند. بسیاری از این افشاگری ها بر خلاف‏ ‏عقل و شرع است . اگر کسی فرضا خلافی مرتکب شده باشد جای‏ ‏رسیدگی به آن دستگاه قضایی کشور است که مسئولیت رسیدگی به چنین‏ ‏اتهاماتی را دارد.
‏ ‏مردی به رسول خدا(ص ) گفت : "أوصنی " به من توصیه ای کن ، آن حضرت‏ ‏در جواب فرمودند: "احفظ لسانک " زبان خود را حفظ کن ، تا سه بار این‏ ‏سوال و جواب تکرار شد، و در آخر پیامبراکرم (ص ) فرمودند: "و هل‏ ‏یکب الناس علی مناخرهم فی النار الا حصائد السنتهم؟" (تحف العقول ، ص‏ ‏
۵۶) یعنی : آیا مردم را جز درو شده های زبانشان بر صورت و بینی در آتش‏ ‏خواهد انداخت ؟
‏ ‏
‏ ‏رابعا: کاندیداهای محترم ضمن توجه به مسئولیت بزرگی که بر عهده آنان‏ ‏قرار می
گیرد، اگر واقعا توان آن را ندارند، خود را در معرض آراء ملت قرار‏ ‏ندهند; و از طرفی نباید درصدد دادن شعارها و وعده هایی باشند که از‏ ‏عهده آنها برنمی آید; زیرا چه بسا خدای ناکرده مردم از چنین وعده هایی‏ ‏تلقی فریب کنند.
‏ ‏
‏ ‏و خامسا: متصدیان امور بدانند که آراء مردم امانتی در دست آنهاست که‏ ‏باید آنان بدون اعمال نظر و دستکاری ، با تمام توان از آراء ملت صیانت‏ ‏نمایند و تصرف در آراء مردم تقلب و بزرگترین خیانت ، و شیوه ای در‏ ‏جهت پایمال نمودن حقوق مسلم مردم است ; و در صورت دخالت در‏ ‏آراء، نتیجه کار هیچ گونه وجاهت و مشروعیت شرعی و قانونی ندارد. و از‏ ‏طرف دیگر چون این گونه کارهای خلاف به نام اسلام تمام می
شود،‏ ‏موجب وهن اسلام و نظام جمهوری اسلامی و بدبینی و بی تفاوتی مردم‏ ‏نسبت به سرنوشت خود خواهد شد.
‏ ‏
‏ ‏در خاتمه عزت و سربلندی اسلام و مسلمانان و ملت شریف و عزیز ایران‏ ‏را از خداوند بزرگ مسألت دارم . و امید است آنچه خیر و صلاح مردم‏ ‏است وسائل آن از ناحیه خداوند فراهم شود.
‏ ‏والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .

 

بیانیه مهم موسوی خطاب به ملت ایران

بسمه تعالي
مشارکت درفعاليت ها و رقابت هاي انتخاباتي امري است خجسته و کارساز و تمريني است بسوي مردم سالاري که اين روزها ايرانيان به شيوه هايي خلاق و خودجوش بدان تمايل و اشتياق يافته اند. اين موج که اکنون خود را به رخ مي کشد کار امروز اين چند روز نيست، سالهاست که جريان دارد و ادامه خواهد يافت. گاه به بهانه چيزي يا کسي سر بر مي کشد و گاه ديگر فرود مي آيد تا وقت وقتش دوباره برخيزد. 

گونه گوني مردم، جلوه هاي حضور آنان درعرصه عمومي و فعاليت هاي اجتماعي و سياسي را نيز گوناگون و رنگ رنگ کرده است ، رنگ هايي هماهنگ يا درستيز که اگر دستاني هنرمند، به فراواني همه ايرانيان آنها را بکار برند ، حاصل کار هرچه باشد مايه اميد است و اگر به دست کساني ناشي و بي هنر افتند، نتيجه نامطبوع و زننده مي شود و هدف اصلي که همان آزمودن زندگي عقلاني و گسترش روح بردباري است، برباد خواهد شد . خشونت ورزي و زياده روي شيوه زورگويان متعصب است ،‌ما رنگ سبز را برگزيده ايم تا صلح را به يادمان آورد . سبز، رنگ رشد است، رنگ اخلاق ومعنويت است، رنگ ايراني آزاد و آباد و بالنده است . ما سرباز آزادي و اخلاق و عدالتيم ، مراقب باشيم که قواعد بازي خشونت و زياده روي را بر ما تحميل نکنند، اين بازي را به شيوه آزادگان و صالحان بايد پيش برد و برد. ازهمه کساني که زير رنگ سبز گرد آمده اند انتظار مي رود ازخشونت و خشونت طلبان کناره گيري کنند، حقوق مخالفان را پاس دارند و قانون، اخلاق اسلامي و قواعد اجتماعي را محترم شمارند تا رفتارشان الگويي براي آزادگي و بردباري به دست دهد و زمينه اي فراهم آورد تا مردم براي ايراني آزاد و آباد ، به واقعيت نزديک تر شود؛ ايراني که درآن : کارگر غصه نان شب فرزندانش را نداشته باشد؛ کشاورز همه دارايي و سرمايه اش را هميشه در خطر تندبادي ناگهاني نبيند؛ زنان احساس ناامني و بي پناهي نکنند و مجبور نباشند براي برخورداري ازکمترين حقوق خود به هر ستمي تمکين کنند؛ کودکان ما در امان باشند، آزار نبينند و در آغوش مادرانشان و اگر ممکن نشد در آغوش اجتماع بياسايند و ببالند؛ منزلت سالمندان ، بزرگ مردان وشير زناني که عمر خود را صرف خدمت به اين سرزمين کرده اند محفوظ بماند و سفره هايشان گسترده و دستان زحمت کشيده شان پر برکت باشد و عاطفه تقسيم کند؛ پدران و مادران نگران آينده فرزندانشان نباشند؛ دختران و پسران شايسته دوشادوش و برابر در حقوق و فرصت ها با چشم اندازي روشن در پيش رو و اميدوار به زندگي ، ازاينکه در ايران زاده شده اند به خود ببالند و ازاد ازموانع مزاحم و ناروا براي ساختن آينده خود و ميهنشان بکوشند؛ معلمان، ولي نعمتان جامعه باشند و فارغ ازگرفتاري معاش بکوشند کودکانمان را فرزند زمان خويش و شهرونداني آگاه و مسوول بار آورند و به فرزندانمان گذشت و دوستي و احترام عقايد مخالف و ايستادگي دربرابر ستم بياموزند تا نسلي پرورده شود که در صلح زندگي کند و خودکامگي راتاب نياورد؛ نويسندگان و هنرمندان و دانشمندانمان آزاد باشند تا تخيلات ، خلاقيت ها و ابتکارات خود را بدون ترس ازمحدوديتهاي ناروا بروز دهند و دانايي و هنرشان ، در بند بخيلان کم مايه گرفتار نباشد؛ پيروان اديان و مذاهب و فرقه هاي مختلف، در کنار هم با دوستي و آرامش زندگي کنند و هيچ کس به خاطر عقايد خود مورد سرزنش و عتاب قرار نگيرد و متحمل محروميت هاي اجتماعي نشود؛ بيان عقايد آزاد باشد و کسي به خاطر ابراز عقيده ، شکنجه و آزار نبيند؛ اقليت هاي قومي و نژادي، ايران را از خود و خود را همواره ايراني بدانند و در اداره امور کشور عادلانه سهيم شوند؛ فرصت طلبان مزور، شهداي پاک ايران و اسلام را سرمايه زر و زور خودقرار ندهند ؛ ميهن دوستي ، آزادگي و فداکاري به فراموشي سپرده نشود و جانبازان ، سرفراز بمانند و خود را زيان ديده نپندارند؛ مفسدان کيسه خود را از اموال عمومي انباشته نکنند و امکانات عمومي را به نفع خود مورد سوء استفاده قرار ندهند، فرصت طلبان از حلقوم ملت نبرند و بيت المال را که به فرموده امير عدالت، علي (ع) حق بيوه زنان و يتيمان است ، عرصه تاراج خود و تبار خود نسازند و ... به اميد آن روز و با اطمينان ازموفقيت ، سنجيده ومصمم دست به کار شويم و اجازه ندهيم آنان که ازاوضاع آشفته سود مي برند با تحميل زياده روي وخشونت و بد اخلاقي ، ابتکار عمل را به دست گيرند.
در خاتمه لازم مي دانم ازبذل عنايت و ميزباني محبت آميز مردم ايران ازجمله پيشه وران ، صنعتگران ، فرهيختگان و هنرمندان ، فرهنگيان و ارباب رسانه و مطبوعات ، کارگران و کشاورزان و کارمندان ، مرزبانان و نظاميان ، دانش آموزان و دانشجويان ، نوباوگان و سالمندان ، ورزشکاران وصنوف، اقوام و اقليت ها، زنان و جوانان و بويژه روستاييان زخمت کش و صبور تشکر نمايم و اطمينان دهم که همراهي و همنشيني من و مردم در صورت پيروزي درانتخابات نيز بااشتياق ادامه خواهد يافت .
همچنين ازهمه آنان که توفيق ديدارشان را نداشتم عذر مي خواهم و اميدوارم درموعدي مناسب افتخار و لذت ديدار حاصل گردد.
اين فرزند کوچک ملت، آرزويي جز تحقق آرمان هاي مردم ايران و يادآوري راه امام(ره) در سينه ندارد و اميدوار است فرصتي دست دهد تا به کمک مردم و ميثاق وفاق عمومي، پرکاري و فداکاري و هم افزايي سرمايه هاي ارزنده اجتماعي، موانع رفاه و آزادي بر طرف و نارسايي ها جبران گردد.
 مير حسين موسوي – 17 خرداد 1388

 

جنبش مسلمانان مبارز: از موسوی حمایت می‌کنیم
 


به نام خدا
بیانیه جنبش مسلمانان مبارز در باره‌ی انتخاب ریاست جمهوری دهم (بیانیه شماره دو)
از میرحسین موسوی حمایت می‌کنیم

جنبش مسلمانان مبارز در بیانیه‌ی قبلی خود در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری دهم، معیارهای استراتژیک برای کنشگری و حضور در انتخابات را اعلام نموده است، در انطباق با شرایط کنونی، معیارهای ما در بررسی برنامه‌های کاندیداهای اصلاح‌طلب عبارتند از:

۱- ضرورت اصلاحات اقتصادی با تأکید بر توسعه‌ی درونزا و حمایت از تولید ملی
۲- پرهیز از فروپاشی اجتماعی و حمایت از طبقات محروم و تحت ستم در روند توسعه
۳- تأمین امنیت مردم در برابر تعرضات قدرت‌های رسمی و غیررسمی
۴- فعال‌سازی سپهر عمومی و گذار بدون خشونت به سوی دمکراسی
۵- همبستگی ملی و توجه به امکانات و ظرفیت شرایط برای دستیابی به موفقیت در برابر نوسنت‌گرایان افراطی

ما با درک این واقعیت که انتخابات موجود به دلیل نظارت استصوابی و مداخلات غیردمکراتیک، با معیارهای حقوق بشر و حقوق اساسی فاصله دارد و با توجه به حذف حدود ۹۹ درصد داوطلبان و نگرانی نسبت به صیانت آراء، در مرحله‌ی کنونی انتظار داشتیم که اصلاح‌طلبان بتوانند بر روی کاندیدای واحدی ائتلاف نمایند. این ائتلاف می‌توانست شرایط لازم را برای ایجاد جبهه‌ای واحد در برابر نوسنت‌گرایان افراطی و جلب مشارکت منتقدان و اکثریت خاموش در حوزه‌ی عمومی فراهم سازد و امید و اعتماد مردم را جلب نماید.

ما با نگرانی نسبت به حیات اقتصادی مردم و بویژه فرودستان، همچنین روند اضمحلال دولت در سالهای اخیر و تبدیل قوه‌ی مجریه به ابزار اقتدار و حمایت از منافع طبقاتی اقلیتی نوکیسه، ضرورت صیانت از کیان ملی و حفظ حقوق اقلیت‌های قومی- مذهبی در انتخابات شرکت می‌کنیم و ضمن درک رویکردهای دمکراتیک و وجوه مترقی در برنامه‌ی آقای مهدی کروبی در زمینه‌ی دمکراسی و حقوق بشر، با توجه به انسجام برنامه‌های اقتصادی آقای میرحسین موسوی در حمایت از تولید ملی و توسعه‌ی درونزا، رویکرد "اخلاق- عدالت- آزادی"، حمایت از مبانی حقوق بشر و همچنین فراگیری جبهه‌ی حامیان آقای میرحسین موسوی، در انتخابات ریاست جمهوری دهم، به ایشان رأی می‌دهیم.

سخنی با نیروهای ترقی‌خواه و ملی
در شرایط مخاطره‌آمیز کنونی، وحدت نیروهای ترقی‌خواه و حضور فعال در حوزه‌ی سیاسی یک ضرورت تاریخی به شمار می‌رود. عقلانیت سیاسی حکم می‌کند که نیروهای منتقد از رویکرد "همه یا هیچ" به راهبرد "حداکثر ظرفیت شرایط" روی آورند. باید منافع ملی را بر منافع گروهی ترجیح داد و از تجزیه‌ی قدرت سیاسی در حوزه‌ی عمومی پرهیز کرد. ادامه‌ی حاکمیت نوسنت‌گرایان افراطی، تهدیدی جدی برای منافع ملی و حیات اقتصادی- اجتماعی مردم ایران است. جامعه‌ی ایران برای خروج از بحران کنونی به اتحاد نیروهای ترقی‌خواه بیش از هر چیز نیازمند است. بی‌تردید آثار اتحاد ملی و همراهی با جنبش اجتماعی مردم ایران برای دمکراسی و عدالت، بیش از نتیجه‌ی انتخابات خواهد بود.
در راستای پی‌جویی آرمان‌های ملی، از حداقل‌های ممکن برای پیشرفت و کاستن از رنج مردم و رفع تهدیدهای ملی صرف‌نظر نکنیم.

جنبش مسلمانان مبارز
۵/۳/۸۸

 

علی‌اكبر محتشمی‌پور :

منظور اين ها برچيدن بساط جماران بود

اين فرقه از پشت به امام خنجر مي زند

 

کلمه:حجت ‌الاسلام و المسلمین علی‌اكبر محتشمی‌پور طی سخنانی در مراسم بیستمین سالگرد ارتحال رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره)، به دعوت حضرت آیت الله طاهری در حسینیه اعظم اصفهان با حضور گسترده مردمی برگزار شد، اظهار داشت:«سال گذشته در چنین شبی در این محل مسائلی مطرح شد که به دنبال آن حوادثی اتفاق افتاد و باعث شد درون اردوگاه خشونت و مقدس مآبی به شدت موضع گیری شده و حملات به سوی یاران و دوستان امام افزایش یافت.»

وی افزود:«وقتی آنان توطئه خبیثانه خود را نقش بر آب دیدند مسیرهای دیگری را انتخاب کردند.»

عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز با بیان اینکه 15 خرداد یادآور فداکاری های ملت ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) است که در سال 42 در ایران اتفاق افتاد، تصریح کرد:«15 خرداد روزی است که حضرت امام با قاطعیت در برابر ستمگران و مستبدان و نیروهای جهل و خودکامگی و در دفاع از مظلومان قیام کرد و ملت ایران از قیام این مرد بزرگ حمایت کرد و آن جنایتکاران امام(ره) را دستگیر کردند و ملت در حمایت از امام خمینی(ره) به خیابان ها ریخت و آن حادثه بزرگ را آفرید.»

وی ادامه داد:«در این زمان رژیم شاه دست به فحاشی نسبت به امام و مردم زده و مردم را مرتجع و علما و امام خمینی(ره) را ارتجاع سیاه دانست و خیلی ها برای رژیم شاه فریاد شادی کشیدند و امروز در آستانه 15 خرداد شاهد هستیم فضای کشور دچار تکراری از حوادث گذشته شده است.»

رئیس کمیته صیانت از آرای ستاد مهندس میرحسین موسوی تصریح کرد:«آن هایی که بعد از پیامبر اکرم(ص) دست به انتقام از رسول اکرم زدند افرادی بودند که هیچ گونه اعتقادی به راه و روش پیامبر نداشتند و امروز شاهدیم، کسانی که به راه و قیام مردم به رهبری حضرت امام خمینی(ره) معترض بودند، و در کوران انقلاب در انتظار شکست انقلاب بودند و در طول دفاع مقدس از پشت خنجر می زدند، و در برابر دولت خدمتگذار امام به مقابله برخاسته بودندن امروز هم در برابر موسوی ایستاده و لجن پراکنی می‌کنند و راه و روش دوران گذشته را ادامه می دهند.»

وی افزود:«اینان به راستی همان هایی هستند که امام خمینی به صراحت فرمود: "جناب آقای موسوی، کسانی که در برابر شما هستند توانایی اداره یک نانوایی را هم ندارند".»

محتشمی پور خاطر نشان کرد:«من برای امشب مطالب دیگری را در نظر گرفته بودم اما این مناظره حق و باطل که از صفحه تلویزیون میلیون ها ایرانی مشاهده کردند، مسیر صحبت امشب مرا تغییر داد.»

وی با بیان اینکه سال گذشته توطئه ای در کار بود و اعلام کرده بودند باید بساط جماران برچیده شود، تصریح کرد:«آنان با صحبت های خود در محافل خصوصی و مطالبی

هتک حرمت خانواده امام یکی از اقدامات آنان بود که در آن زمان من از یکی از اعضای داخلی این فرقه سوال کردم که منظور این ها از برچیدن بساط جماران چیست؟ آیا منظور این است که فقط به خانواده امام تعرض شود؟ که او گفت: خیر، فقط تعرض به خانواده امام نیست و دایره آن گسترده تر از این است

که فرقه مصباحیه در قالب کیهان و دیگر ارگان‌های رسانه‌ای خود انجام دادند، این حرکت را به پیش می‌برد.»

محتشمی پور خاطر نشان کرد:«هتک حرمت خانواده امام یکی از اقدامات آنان بود که در آن زمان من از یکی از اعضای داخلی این فرقه سوال کردم که منظور این ها از برچیدن بساط جماران چیست؟ آیا منظور این است که فقط به خانواده امام تعرض شود؟ که او گفت: خیر، فقط تعرض به خانواده امام نیست و دایره آن گسترده تر از این است.»

مسئول کمیته صیانت از آرا ستاد مهندس موسوی تصریح کرد:«هدف آنان برخورد با تمام یاران و شاگردان امام و همه کسانی که امام را همراهی کرده و منش امام را از نزدیک دیده اند و انقلاب را در شرایط حساس همراهی کرده و در شرایط حساس از موضع امام خمینی(ره) هشدار می دهند بوده و زیرا با هشدار آنان مردم با اطمینانی که به آنان دارند، جلوی قضیه را می گیرند.»

وی خاطرنشان کرد:«در پروژه برچیده شدن بساط جماران، اگر نتوانند یاران امام را از نظر آبرو خدشه‌دار کنند، با دروغ گفتن و فحاشی کردن به آنان حمله می کنند و اگر باز هم نتوانند، آنان را ترور فیزیکی می‌کنند و حکم اعدام آنان را از شریح های قاضی خواهند گرفت.»

این یار صدیق امام خمینی با طرح این سوال که چه کسانی این احکام را صادر می کنند؟ تصریح کرد:«چه کسی به احمدی نژاد مجوز شرعی داده است که در مقابل چشم میلیون ها نفر اینگونه هتک حرمت کند و جز این است که این حرکت دقیق و طراحی شده توسط عواملی که به امام خمینی(ره)، انقلاب، رهبری زمان و جمهوری اسلامی اعتقاد ندارند و برای ریشه کن کردن این ها تلاش می کنند طراحی شده است.»

وی افزود:«جز این است که فرقه مصباحیه که از پشت به امام خنجر می زند، امروز چنین احکامی را صادر می کند و مرکز آنان در قم تشکیلاتی است که به نام مصباح یزدی شکل گرفته و ستاد احمدی نژاد از بودجه دولتی این نهاد و از این محل شکل گرفته که خلاف نص صریح صحبت های حضرت امام خمینی(ره) است که هیچ دستگاه دولتی که از بودجه ارتزاق می‌کند حق نداد از کاندیداها حمایت کند.»

وزیر اسبق کشور در ادامه افزود:«امروز می بینیم که در بسیاری از صحنه ها و موارد بر خلاف شرع و قوانین مصرح قانون اساسی عمل می کنند و برای استمرار راهی که منجر به نابودی نظام و انقلاب می شود، حرکت می‌کنند.»

محتشمی پور با اشاره به دلایل حضور مهندس موسوی در صحنه انتخابات گفت:«نخست وزیر دوران خمینی کبیر امروز اعلام می کند که خطر را جدی می بینم و احساس می کنم اگر این روند جهل و تحجر و دیکتاتوری و خرافه گرایی ادامه یابد، بعد از 4سال اثری از آثار نظام و انقلاب باقی نمی‌ماند.»

عضو مجمع روحانیون مبارز با بیان اینکه امروز "جدال حق و باطل است" تصریح کرد:«یک طرف قضیه سیدی نورانی امده است که با صداقت با مردم سخن می گوید و طرف دیگر فردی است بسیار عبوس و متکبر که به هیچ اصلی از اصول اخلاقی و انسانی در چارچوب هیچ حقوق و قانونی نمی گنجد و هتاکی، ناسزاگویی و تکبر در وجود او متجسم شده است.»

وی خاطر نشان کرد:«روحیه استبداد و دیکتاتوری در کسانی که احساس قدرت می کنند اینگونه است که جامعه را تکه تکه کرده و همه را به جان هم می اندازد و جز خودشان هیچ کسی را نمی بینند.»

این عضو مجمع روحانیون مبارز در ادامه افزود:«اگر قرار بود یک دشمن انقلاب و نظام بیاید و با انقلاب، اسلام و ملت ایران به مخاصمه برخیزد آیا بهتر از این می توانست بجنگد و و من فکر نمی کنم هیچ هنرمند دشمنی بتواند چنین صحنه‌ای را ایجاد کند.»

وی تصریح کرد:«اما در طرف مقابل، مهندس موسوی از کیان اسلام، نظام و حفظ حیثیت آحاد مردم با صفا و صمیمیت به دور از هرگونه اهانتی دفاع کرده و به صراحت گفت که آمده‌ام جلوی این پرونده‌سازی ها را بگیرم.»

وی با اشاره به شعار "هر ایرانی یک ستاد" مهندس موسوی تصریح کرد:«به قول یکی از دوستان مهندس موسوی، اگر یک جمله دیگر به این شعار اضافه شود کامل می شود

جز این است که فرقه مصباحیه که از پشت به امام خنجر می زند، امروز چنین احکامی را صادر می کند و مرکز آنان در قم تشکیلاتی است که به نام مصباح یزدی شکل گرفته و ستاد احمدی نژاد از بودجه دولتی این نهاد و از این محل شکل گرفته که خلاف نص صریح صحبت های حضرت امام خمینی(ره) است که هیچ دستگاه دولتی که از بودجه ارتزاق می‌کند حق نداد از کاندیداها حمایت کند

و آن جمله این است که طرف مقابلم برای هر ایرانی، یک پرونده سازی انجام می دهد.»

محتشمی پور خاطر نشان کرد:«ما باید فردی را به عنوان شخصیت برجسته و سکان دار سرنوشت کشور انتخا کنیم که لطف و رحمت و دوستی را گسترش دهد و فردی که چون فرعون و دیکتاتورها مردم را دسته دسته کند و برای همه پرونده سازی کند مورد تائید ما و دین ما نیست.»

وی با طرح این سوال که "شما به کدام یک از قوانین موضوعه جمهوری اسلامی پایبندید؟" خاطر نشان کرد:«همه قوانین زیر پای شما لگدمال شده است. دستگاه قضایی که در بسیاری موارد شما را همراهی کرده است چند روز پیش رسماً اعلام کرد کسی حق ندارد نام کسی را بدون اینکه مراحل حقوقی و قضایی طی شده باشد و متهم محکوم شده باشد ببرد ولی در مناظره دیدیم احمدی نژاد چگونه فحاشی و پرونده سازی می کرد.»

محتشمی پور با بیان اینکه اشاعه فحشا یکی از جرم های بزرگ است، تصریح کرد:«بر اساس آیات قرآن، کسی که اشاعه فحشا بکند، در دنیا مبتلا به عذاب می شود و در آخرت خدا او را به عذاب الیم مبتلا می کند.»

وی با اشاره به مناظره موسوی-احمدی نژاد افزود:«مناظره به همه ثابت کرد که این 4 سال، 4سال سیاهی و نکبت و جهل و خودکامگی بوده و ما امروز در آستانه انتخابات سرنوشت سازی هستیم و ملت ایران باید راه خود را مشخص و تبیین کنند زیرا 4 سال آینده می تواند 4 سال رشد انقلاب باشد و یا می تواند 4 سال سیاهی و منکرات و فحش و نابودی و زیر پاگذاشتن قانون باشد.»

این یار صدیق امام خمینی با بیان اینکه این موج سبز محمدی(ص) ایجاد شده نشان دهنده عزمی ملی است، تصریح کرد:«این موج سبز محمدی آمده است تا رای خود را به این شخصیت ارزشمند که تجربه مدیریت او نشان داد در آن زمان، کمترین صدمات به ملت خورده و ملت بیشترین بهره را از مدیریت او برده است، بدهد.»

وی بابیان اینکه "موسوی در دوران دفاع مقدس همیشه در بین مردم بود" در ادامه افزود:«یکی از صحبت های عجیبی که در مناظره عنوان شد این بود که ما در دولت نهم سفرهای استانی زیادی رفتیم شما در دولت خود چند سفر استانی رفته اید؟ آیا مقایسه زمان نخست وزیری موسوی که 50 شهر و 15 استان کشور زیر آتش بمباران دشمن بود با هر زمان دیگر صحیح است؟ آیا این روش صحیح است که شما سفرهای مارکوپولویی و بدون اثر خود را با آن زمان مقایسه می کنید.»

عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز افزود:«آیا او تکیه بر مردم داشت که توانست مرزهای کشور را از خطر دشمنان خارجی حفظ کند یا شمایی که همه کیان و ارزش های انقلاب را در دنیا ضایع کرده اید.»

محتشمی پور با بیان اینکه "امروز هتک حرمت ایرانیان در دنیا بی سابقه است" تصریح کرد:«امارات به جایی رسیده است که ایرانیان را عریان کرده و تفتیش می کند و در میان همه زائران خانه خدا تنها زائرانی که تفتیش می شوند، مردم عزیز ما هستندو این نتیجه سیاست های غلط 4 ساله شماست.»

وی افزود:«مردم عزیزی که در سایه انقلاب به عزت رسیده بودند و برخورد امروز که نتیجه سیاست های غلط 4 ساله است، برای ملت ما ذلت است.»

این عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز اظهار داشت: روابط ایران با کشورهای همسایه تیره و تار شده است و رییس جمهور دلش را به چاوز خوش کرده است که به دست بوسی اوباما رفت.»

وی تاکید کرد:« این سیاست خارجی ارزش است یا زمانی که سید اصلاحات، وارد سازمان ملل شد و موضوع بسیار عاقلانه گفتگوی تمدن ها را به جای جنگ تمدن ها در دنیا مطرح کرد و همه کشورها از این طرح حمایت کردند.»

محتشمی پور در ادامه افزود:«از طرفی به قول مهندس موسوی هر افراطی تفریطی به همراه دارد، از آن طرف انگونه حمله می کنید و از طرف دیگر، مشایی ملت اسرائیل را دوست ما می داند و اینگونه آبرو و حیثیت نظام اسلامی را به عنوان نظام بی ثبات در عرصه بین المللی خدشه دار می‌کند.»

وی تصریح کرد:«متاسفانه امروز بر خلاف قانون و مقررات، پول هایی برای خریدن رای مردم صرف می شود و فکر می کنند مردم ما، مردم قرون وسطی هستند که با پول و سیب زمینی بتوان رای آن ها را خرید.»

محتشمی پور خاطر نشان کرد:«امروز ملت ایران در اثر سیاست های غلط دچار بحران عظیم شده و برای برون رفت از این بحران ها، وظیفه شرعی و قانونی ماست که 22 خرداد پای صندوق های رای حاضر شویم و رو 23 خرداد را روز پیروزی حق بر علیه باطل اعلام کنیم.»

 

بنام خدا

نامه سرگشاده یک بنده خدا ،به بنده دیگر خدا مقام محترم رهبری!

اکبر اعلمی

سلام علیکم

قال رسول الله: "انتم بنو آدم و آدم من تراب"!

در روایات اسلامی آمده است که “ابوتراب” یا پدر و دمساز خاك از زیباترین و محبوب‌ترين القاب در نزد علی(ع) بوده است. در “مناقب” ابن شهر آشوب نیز نقل شده است که آن امام پس از آنکه زره گمشده خویش را در نزد یکی از یهودیان کوفه یافت حق خود از وی مطالبه کرد ،لیکن آن مرد از پس دادن آن به حضرت خودداری ورزید. ناگزیر ایندو اختلاف خویش را در نزد شریح قاضی مطرح کردند و چون امام دلیل و بیّنه‌ای برای تصاحب زره خود نداشت لاجرم قاضی منصوب ایشان به نفع آن یهودی حکم صادر کرد.

همچنین در نهج البلاغه می خوانیم که امام معصوم(ع) حتی خویشتن را از تذکر و نصیحت دیگران بی نیاز نمی دانست و کشورداری‌ بر مبنای‌ کبرورزی‌ و گرایش‌ به‌ پذیرش‌ تملّق‌ را مذمّت نموده‌ و مردم‌ را به بی پروا سخن گفتن توصیه‌ می‌کرد و از آنان می خواست تا با مشارکت‌ و نظردهی‌ خویش‌ خطاهای‌ زمامداران‌ را یادآور شوند. به بیان دیگر در حکومت علی(ع) منتقد بودن و سخن تلخ حق گفتن یک ارزش و اطاعت بی‏چون و چرا یک ضد ارزش به شمار می آمد.

از اینرو علی (ع) با مردمان می‏گفت: "بدان سان که رسم سخن گفتن با جبّاران تاریخ است با من سخن مگویید و آن چنان که از زورمندان دژخوی پروا می‏کنید از من فاصله مگیرید، به تصنّع با من ‏نیامیزید و چنین مپندارید که اگر با من سخن حقی بگوئید مرا گران آید". به همین سبب به فرماندهان و کارگزاران خود نیز توصیه می‏فرمود تا مشاورینی برگزینند که سخن تلخ حق را با آنان در میان نهند.

نظر باینکه نه شما معصوم و والاتر از علی(ع) هستید و نه من عاصی و فروتر از آن یهودی و اعراب بدوی می باشم و هر دو عبد خدا و از جنس خاکبم و دیر یا زود به اصل خویش باز خواهیم گشت ،بدین سبب در وهله نخست در مطلع نامه ام شما و خود را بنده خدا خطاب کردم تا در نگارش این نامه مشفقانه دچار لکنت زبان و لغزش قلم نگردم و رسم سحن گفتن با زمامدار اسلامی را آنگونه که "ابوتراب" توصیه کرده است بجای آورم و در وهله دوم به عنوان یک شهروند صاحب حق در این نامه شکوه و دغدغه هایم را با شخصیتی در میان نهم که قدرت مطلقه را در کشورم در اختیار دارد ،زیرا بقول سعدی "دو چیز طیره عقل است ؛دم فرو بستن بوقت گفتن و گفتن بوقت خاموشی" و گمان می کنم که اگر در این فرصت هم واقعیات را با شما در میان نگذارم شاید روزی ،روزگاری مورد شماتت تاریخ قرار گیرم که غایبان خود را هرگز نمی بخشد.

گمان می کنم که حضرتعالی نیز با حکایت خردمندان هفتگانه یونانی آشنائید ،چنانکه منتسکیو می نویسد ؛از خردمندان مذکور پرسیدند که کاملترین حکومت ها کدام است؟ "سلن" مقنّن آتنی گفت: آنکه دشنام یکفرد در همه تاثیر کند. "بیاس" گفت؛ آنکه قانون بجای حاکم کار کند. "سالیس ملیوسی" فیلسوف گفت ؛حکومتی که برابری اموال در آن باشد. "پتیاگوس" گفت؛ آنکه درستکاران حکومت کنند نه شرّان. "گلئوبوس" گفت؛ آنکه قانون بجای خطیب نطق کند.

"سرمامدرس" از این سخنان اینگونه نتیجه گرفت ؛پس باید دانشمندان پارسا حکومت کنند!

نتیجه دیگری هم از سخنان خردمندان یونانی می توان گرفت و آن اینکه اگر در جامعه ای دانشمندان پارسا حکومت کنند ،انتظار می رود که حاصلش کار کردن "قانون" بجای حاکم و نطق کردن آن بجای خطیب باشد. در این صورت دیگر قانون شکنان جایگاهی در حکومت قانون نخواهند داشت و در نتیجه عدالت نیز در آن جامعه حکفرما و تضییع حقوق یک فرد همه را متاثّر خواهد کرد ،زیرا دانشمندان پارسا خود را فراتر از دیگر هم نوعان خود نمی پندارند و در چارچوب قانون و با در نظر گرفتن مصالح عمومی و احترام به خرد جمعی رفتار کرده و از اتّخاذ هرگونه تصمیم و روشی که بوی استبداد و خودخواهی دهد اجتناب می ورزند.

با نگاهی به اصول ؛1، 2 ،3 ، 107 ،109 و 111 قانون اساسی ،متوجه نوعی شباهت و قرابت میان اهداف و مختصّات نظام سیاسی مورد نظر واضعان قانون اساسی با آرمانشهری می شویم که خصوصیات آنرا منتسکیو از زبان خردمندان یونانی توصیف کرده است.

 این حقیقت زمانی آشکارتر می شود که در دیل اصل 107 قانون اساسی ،قانونگذار تفاوتی میان رهبر و رهرو قائل نگشته و به صراحت بیان می دارد که "رهبر در برابر قوانين با ساير افراد كشور مساوي است" و در بند 14 اصل سوم نیز حاکمیت را به ايجاد امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساوي عموم در برابر قانون ملزم می کند.

 پرواضح است که امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساوی عموم در برابر قانون ،از یکسو در گرو برابری حقوق اجتماعی و شهروندی میان فرادستان و فرودستان است و اینکه هرکس متناسب با وظایف و اختیاراتی که داراست در برابر مردم مسئول و پاسخگو باشد و به بیان دیگر قدرت‌ هرگز از عدالت‌ نگسلد و در صورت گسستن ایندو از یکدیگر امکان استیضاح و محاکمه ارباب قدرت تا عالیترین سطوح آن میسّر گردد و از سو ی دیگر ، قانون به عنوان مبیّن ضابطه مند مدیریت اجتماعی ،مدیریت سیاسی کشور و تمشیت امور را تحت انضباط قانونی و اطمینان بخش خود قرار دهد و لاجرم هیچکس نتواند مصداق "هرکاری کند کس نخواهد خواستن از او حساب" واقع شود. شاید به همین سبب نیز معمار نظام جمهوری اسلامی ایران در وصف حکومت معهود خود به مردم نوید می دهند که " هر فردی از افراد ملت حق دارد مستقيما در برابر سايرين ،زمامدار مسلمين را استيضاح كند و او بايد جواب قانع كننده دهد و در غير اين صورت اگر برخلاف وظايف اسلامی خود عمل كرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است".

با این وصف قصد من از نگارش این نامه نه استیضاح که به اعتبار "المیسور لا یترک بالمعسور" تلاش هرچند کم ثمر برای استیفاء حقوق مخدوش شده یک ملت و نجات جمهوریت و ارزش های آن است:

 براین اساس به عنوان یک حقوقدان و شهروندی که سهم بسیار ناچیزی هم در پیروزی و حفظ انقلاب داشته  و سی سال سابقه خدمت به کشور و ملت ایران را در کارنامه خود داراست و با انتخاب مردم 8 سال در کسوت قانونگذار و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس اوضاع داخلی و خارجی را بطور دقیق رصد کرده و کم و بیش با نقاط قوت و ضعف کشور و نابسامانی هائی که مردم ایران را رنج می دهد آشنا و از اشراف کامل نسبت به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است ،در قالب این نامه سرگشاده آنچه شرط بلاغ است با شما در میان می گذارم:

الف- مقام محترم رهبری واقفند ،آنچه مبدء انقلاب ما گردید معطوف به آزادی و جمهوریت بود تا مردم ایران در پرتو آن آگاهانه زندگی خود را رنگ و جلای اسلامی داده و از این طریق کرامت انسانی خود را بازیابند نه آن که بنام اسلام ،آزادی و جمهوریت و کرامت خویش را به پای قرائت خاصی از دین قربانی کنند.

ارزش و جایگاه مفاهیمی چون آزادی و کرامت انسانی در نظام سیاسی موعود بحدی بود که نویسندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی در اصل دوم این قانون "ایمان به آزادي توام با مسئوليت انسان در برابر خدا" را یکی از پایه های ایمانی نظام جمهوری اسلامی بیان و در اصل بعدی حاکمیت را با همه امکانات خود به محو هر گونه استبداد و خودكامگي و انحصارطلبي و تامين آزاديهاي سياسي و اجتماعي ملزم ساختند!

در همین راستا حداقل اصول؛ 1 ، 3 ، 6 ،9 ،20 ، 56 ، 59 و 177 قانون اساسی بوضوح بر جمهوریت نظام تاکید می ورزد تا جائیکه اصل ششم مقرر می دارد در جمهوري اسلامي ايران امور كشور بايد به اتكا آرا عمومي از راه انتخابات اداره شود.

سیاق مفاد اصول 9 و 56 همین قانون بیانگر این حقیقت است که اوّلا ،اصالت با آزادی و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود می باشد و اعمال ولایت مطلقه فقیه و ارکان تحت امر ایشان هم تنها در چارچوب حقوق و آزادی های بلامنازع و غیر قابل سلب مردم معتبر می باشد و لاغیر ،لذا هيچكس مطلقا نمي تواند آزادی های مشروع و مصرّح در قانون اساسی و حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود را از انسان سلب كرده و يا در خدمت منافع فرد يا گروهي خاص قرار دهد.

از آنجا که "التزام به شی، التزام به لوازم آن است"، عملی شدن اصول مذکور و تحقق جمهوریت و بویژه مفاد آمرانه و راهبردی دو اصل 6 و 56 قانون مزبور، در گرو تن دادن به لوازم و مقدّمات جمهوریت و ارزش های پذیرفته شده دموکراسی در قانون اساسی است.

در واقع مستفاد از اصل 56 قانون اساسی ،قلمرو آزادی و حق حاکمیت مطلق انسان ها بر سرنوشت خود که از سوی خداوند به او تفویض شده لایتنهاهی است و با قدری اغماض و تسامح نسبت به اصل 177 این قانون ،حتی می تواند ناظر به اصلاحات ساختاری و مناسبات حاکم بر نظام سیاسی مستقر و جایگزین کردن نظام دلخواه اکثریت نیز شود ،تا چه رسد به تلاش مدنی برای انجام اصلاحات در چارچوب قانون اساسی موجود جهت رهائی از وضع ناگوار کنونی و رسیدن به وضعیت دلخواه!

جنابعالی بهتر از راقم می دانید که بموجب آیه شریفه "انّ الله لا یغیّر مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم" هم خداوند مهندسی سرنوشت هرقومی را به اراده او واگذار کرده است ،این مهم زمانی تحقق خواهد یافت که آن قوم  و ملت قادر به ظهور و بروز اراده خود باشند و اگر صاحبان قدرت و ثروت در برابر این اراده مانعی ایجاد کنند ،عمل آنان مصداق بارز "یصدّون عن سبیل الله" و بمنزله ایجاد سدّ در برابر اراده خداوند است!

شاید اشاره به این بخش از سخنان آیت الله خمینی که در 12 بهمن 1357 در بهشت زهرا ایراد شده و بیانگر احترام به اوج آزادی اراده یک ملت در تعیین سرنوشت خود و تغییرات دلخواهش می باشد ،ما را از ادامه این بحث بی نیاز کند:

" ... فرض مي كنيم كه اين سلطنت پهلوي، اول كه تاسيس شد به اختيار مردم بود ...، چه حقي داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در اين زمان معين كنند...، مگر پدرهاي ما ولي ما هستند؟ مگر آن اشخاصي كه در صد سال پيش از اين، هشتاد سال پيش از اين بودند، مي توانند سرنوشت يك ملتي را كه بعدها وجود پيدا كنند، آنها تعيين بكنند؟ ... اين ملتي كه سرنوشت خودش با خودش بايد باشد، در اين زمان مي گويد كه ما نمي خواهيم اين سلطان را. وقتي كه اينها راي دادند به اينكه ما سلطنت رضاشاه را، سلطنت محمدرضاشاه را، رژيم سلطنتي را نمي خواهيم، سرنوشت اينها با خودشان است. اين هم يك راه است از براي اينكه سلطنت او باطل است."

بدون شک تغییر وضع موجود با هدف دستیابی به وضعیت مطلوب و دلخواه مردم، در بدو امر مستلزم این است که در یک انتخابات و یا همه پرسی امکان مستولی شدن اراده جمعی ملت ایران بر اراده قدرت قاهره و فائقه ای که بر کشور حکومت می کند مهیا شود و ملت ایران عملا بتوانند تغییرات و اصلاحات دلخواه خود را کم و بیش به منصه ظهور برسانند، این وضعیت زمانی رخ خواهد داد که مردم بجای ناگزیر شدن به انتخاب کاملا محدود و معطوف به سوگلی های حکومتی و عناصر دستچین شده موجود در سبد کوچک حاکمیت ،آزادانه قادر به استفاده از حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن در یک انتخابات کاملا آزاد و مدنی در دامنه ای به وسعت میان بدترین تا عالی ترین گزینه های موجود باشند و مآلا بتوانند با انتخاب مجریان و حاکمان دلخواه خود امکان اصلاحات و تغییرات حداکثری مورد نظر خویش را از طریق آنان فراهم سازند.

به بیان دیگر سلطه بلامنازع مردم بر سرنوشت خود و اداره مطلق امور کشور به اتکاء آرای عمومی و عملیاتی شدن اصول یاد شده که با آزادی های فطری و مشروع او در هم تنیده ،مستلزم تحقق مقولاتی نظیر ؛برگزاری انتخابات آزاد از طریق تدارک بستر مناسب برای تظاهر اراده و انتخاب آزاد ،استفاده آزاد از حق انتخاب ،اجتناب از انحصاری کردن استفاده از حق حاکمیت ملت بر سرنوشتش از طریق تحدید حق انتخاب شدن و حق انتخاب کردن جانبدارانه به نفع افراد و گروههای خاص و تسلیم شدن حاکمان در برابر خروجی انتخاب و اراده جمعی است.

براین مبنا نظر باینکه انتخاب به معنی عینیت بخشیدن به خواست و اراده واقعی افراد و در اصل ششم مشخصا به مفهوم ابراز و اعلام تمایلات درونی برای اعمال حاکمیت و دخالت در اداره امور کشور است، لازم است که در پرتو تمهیدات به عمل آمده ،شهروندان قادر باشند طبق خواست و اراده خود در مقدّرات کشور و شیوه اداره آن نقش اصلی را ایفاء نمایند و در واقع خواست و اراده آنان منشاء اصلی شکل گیری قدرت و مهمترین عامل نظارت بر رفتار قدرت و در صورت لزوم مهار آن باشد.

به بیان دیگر انتخابات باید بدون دخالت و اعمال نفوذ هیات حاکمه بستر و سازو کاری برای تظاهر آزاد خواست و اراده واقعی افراد به منظور مشارکت در اداره کشور و در صورت لزوم زمینه سازی برای تحمیل خواست مردم به حاکمیت جهت جابجائی قدرت حتی تا سطح عالیترین مقام واقع در هرم مدیریت کشور نیز شود.

 اصرار قانونگذار بر استفاده از واژه "باید" در اصل ششم بیانگر این واقعیت است که اداره امور کشور بدون اتکاء به آرای عمومی و از طریق تحمیل خواست هیات حاکمه به مردم ،فاقد هرگونه اعتبار و مشروعیت بوده و به منزله گام نهادن در مسیری است که سرمنزل آن استبداد می باشد و به همین سبب نیز در این قانون ضمن الزام حکومت به بکارگیری همه امکانات خود برای "محو هر گونه‏ استبداد ،خودكامگي‏ و انحصارطلبي" و "تامين‏ آزاديهاي‏ سياسي‏ و اجتماعي‏ در حدود قانون" ،بوضوح حاکمیت را موظف به بکارگیری همه امکانات خود برای "مشاركت‏ عامه‏ مردم‏ در تعيين‏ سرنوشت‏ سياسي‏، اقتصادي‏، اجتماعي‏ و فرهنگي‏ خويش" کرده است.

از طرفی انتخاب مطلوب از یکسو باید واجد دو عنصر آگاهی و اراده آزاد باشد و از سوی دیگر لازم است که گزینه های متفاوت متناسب با ذائقه مردم در معرض اراده انتخاب کننده واقع شوند تا امکان به حداکثر رسیدن مطلوبیت نهائی او فراهم گردد ،در غیر اینصورت با فقدان هریک از عناصر و شرایط یاد شده، انتخاب جای خود را به اکراه و اجبار و انتصاب خواهد داد. بنابراین هرچه دایره انتخاب مردم محدودتر شود و یا با فشار روانی رسانه های حکومتی افکار مردم به سمت و سوی افراد دلخواه نهادهای قدرت هدایت گردد ،میل به استبداد و انتصابی شدن قدرت نیز نمود بیشتری خواهد یافت.

ب- جناب آقای خامنه ای! انتخابات آزاد برای اعمال حاکمیت و اداره امور کشور جهت دسترسی آزاد به حقوق اجتماعی، زمانی تحقق خواهد یافت که فارغ از دخالت های جانبدارانه و تبعیص آمیز ارکان قدرت ،همه شهروندانی که از اهلیّت لازم برخوردارند، قادر شوند تا "حق انتخاب کردن" و"حق انتخاب شدن" خود را که از مصادیق بدیهی حقوق اجتماعی است آزادانه و بدون تبعیض استیفاء نمایند. از همین رو قانونگذار در ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی به منظور تبیین و اجرای دو اصل 19 و 20 قانون اساسی ،با بیان اینکه "حقوق اجتماعی" از حقوقی است که قانونگذار برای اتباع کشور جمهوری اسلامی ایران و سایر افراد مقیم در قلمرو آن منظور نموده و سلب آن به موجب قانون یا حکم دادگاه صالح می باشد، در جزء الف، "حق انتخاب شدن" در مجالس شورای اسلامی و خبرگان و عضویت در شورای نگهبان و انتخاب شدن به ریاست جمهوری را یکی از مصادیق "حقوق اجتماعی" معرفی کرده است.

براین اساس از دیدگاه قانونگذار ،استفاده از همه مصادیق حقوق اجتماعی به شرحی که بیان شد ،برای همه شهروندان ایرانی یک "حق طبیعی و قانونی" و مهیا کردن بستر مناسب برای استیفاء این حق توسط شهروندان ،برای حکومت یک "وظیفه"، "تعهد و تکلیف قانونی" و "واجب عینی" است.

بنابراین محروم کردن هر یک از شهروندان واجد شرایط از حق انتخاب شدن برای نمایندگی مجلس و یا ریاست جمهوری و نظایر آن مستلزم فقدان و یا از دست دادن اهلیت استفاده از چنین حقوقی است.

قهرا می پذیرید که در صورت "وجود مقتضی و مفقود بودن مانع"، محروم کردن افراد از نامزدی شرکت در انتخابات مختلف از حیث حقوقی نامشروع و به منزله محروم کردن واجدان شرایط از حقوق اجتماعی ،"ممانعت از مشارکت فعال و موثر در تعیین سرنوشت اجتماعی ،جلوگیری از حق انتخاب شغل دلخواه ،مصداق بارز تبعیضات ناروای حاکمیت در ایجاد امکان اشتغال به کار و احراز مشاغل در شرایط برابر برای افراد ،جلوگیری از "شركت‏ فعال‏ در رهبري‏ كشور و افزايش‏ مهارت‏ و ابتكار " ،مصداق بارز هتک حرمت و حیثیت اجتماعی اشخاصی که حرمت شرعی و قانونی دارند و در نتیجه تحمیل نوعی مجازات تکمیلی و "عقاب بلا بیان" و در نتیجه نقض آشکار اصول؛ 3 (جزء های7، 8 ،9 و 14) ،6 ، 9 ،36 ،37 ،39 ،40 ،43 (جزء 3) 56 و 115 قانون اساسی است.

مضاف براین مستفاد از اصول 91 و 99 قانون اساسی ،شورای نگهبان پاسدار قانون اساسی و ناظر و حافظ سلامت انتخابات مختلف از جمله ریاست جمهوری است .در واقع مسئولیت نظارت بر انتخابات از آنرو به شورای نگهبان واگذار شده است که این نهاد بیطرفانه مساعی خود را تنها صرف صیانت از حق انتخاب کردن و حق انتخاب شدن افراد و جلوگیری از هرگونه ایراد خدشه و صدمه به حقوق مذکور نماید نه آنکه به بهانه نظارت استصوابی در مقام تزاحم و تقابل با حق انتخاب کردن و انتخاب شدن مردم ایران به تهدید ،تحدید و تضییع حقوق اجتماعی آنان روی آورد!

بنابراین عدم رعایت این امر به منزله زیر پا نهادن همه اصولی است که ناظر به کرامت انسانی ،آزادی و جمهوریت نظام می باشد و پیش از این به آن اشاره شد.

لذا ملاحظه می شود که قانونگذار به موجب اصل 22 قانون اساسی و ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی، تنها در دو مورد یعنی ؛ "فقدان اهلیت قانونی" و "حکم دادگاه صالح"، محروم کردن شهروندان از حقوق اجتماعی و داوطلب شدن برای ورود به حریم قدرت (مجلس شورا، خبرگان رهبری، شورای نگهبان، ریاست جمهوری و...) را مجاز اعلام کرده است. به این اعتبار محرومیت از حق انتخاب شدن یا باید به موجب حکم دادگاه صالح باشد و یا اینکه قانون به صراحت مصادیق افراد فاقد شرایط لازم را بیان نماید و این در حالیست که طبق ماده 62 مکرر قانون مجازات اسلامی حتی محکومیت قطعی کیفری در جرائم عمدی هم، محکوم علیه را تنها تا زمانیکه اعاده حیثیت نشده از حقوق اجتماعی محروم می سازد و پس از انقضاء مدت تعیین شده متناسب با شدت و ضعف جرم ارتکابی که حداکثر تا هفت سال پس از اجرای حکم است، رفع اثر می گردد.

وانگهی محروم کردن افراد از حقوق اجتماعی خود با استناد به هر یک از دو مورد فوق الذکر، باید بصورت مدلّل و مستند و مبتنی بر دلایل و مدارک کافی باشد، از همین رو  قانون مقرر می دارد که "كليه مراجع رسيدگي كننده صلاحيت داوطلبان در انتخابات مختلف موظفند صرفاً براساس مواد قانوني و براساس دلايل و مدارك معتبر كه توسط مراكز‌ مسؤول قانوني به مراجع اجرائي و نظارتي ارسال شده است، به بررسي صلاحيت داوطلبان بپردازند و چنانچه صلاحيت داوطلبي را رد كردند بايد ‌علت رد صلاحیت را ...با ذكر مواد قانوني مورد استناد و دلائل مربوط به داوطلب ابلاغ نمايند."

ج- مقام محترم رهبری! با توجه به آنچه بیان شد ؛کیست که نداند مسئولیت اداره کشور و اعمال حق حاکمیت مردم بر سرنوشتشان موضوع دو اصل 6 و 65 قانون اساسی را قوای مجریه و مقننه و خبرگان رهبری منتخب مردم برعهده دارند؟ در این صورت منوط شدن انتخاب و گزینش اعضای این سه قوه و نهاد به اراده و خواست تعداد انگشت شماری از اعضای شورای 12 نفره ایکه بطور مستقیم و غیر مستقیم منصوب شماست و چیره و غالب شدن تصمیم این اقلیت بر اراده و تصمیم هفتاد میلیون نفر ملت ایران چه نسبتی با آزادی ،جمهوریت ،حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و اداره کشور به اتکاء آرای عمومی به شرح مذکور در اصول بیان شده دارد!؟

اگر برخوردهای قیم مابانه و تصمیم گیری کمتر از 12 نفر بجای 70 میلیون نفر و محدود کردن انتخاب یک ملت بزرگ به اراده و تصمیم شورای نگهبان و دستچین شدگان این نهاد ،سلب کردن حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود و در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دادن آن نیست ،چه معنا و مفهوم دیگری می تواند داشته باشد!؟

بر همین اساس هم در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بدون توجه به مختصّات مورد نظر واضعان قانون اساسی ، تراژدی تلخ و تکراری رسیدگی به صلاحیت داوطلبان شرکت در انتخابات مزبور و اعلام اسامی واجدان شرایط به پایان رسید و همچون گذشته از میان صدها کاندیدای موجود تنها صلاحیت چهار نفر از اعضای دائمی کلکسیون قدرت به تائید کسانی رسید که هنوز صلاحیت خودشان در معرض داوری ملت قرار نگرفته است!

 در این سناریوی از پیش طراحی شده ،دستگاههای مسئول چنان تشجیع شده اند که حتی به خود اجازه ندادند تا بر اساس قوانین مورد تصویب نظام هم نمایش رسیدگی به صلاحیت ها را کامل به اجراء در آورده و رد صلاحیت و دلایل آنرا به داوطلبان محذوف اعلام نمایند!

تکرار این سناریو در موسم انتخابات مجلس شورای اسلامی ،مجلس خبرگان رهبری و اخیرا در انتخابات ریاست جمهوری و سلب کردن حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود و آنرا به خدمت منافع کسانی در آوردن که از رانت حکومت به قدرت رسیده اند ،چنان ملال آور و تاسف برانگیز شده است که دیگر کمتر کسی به انجام اصلاحات و آینده ای نوین دل می بندد و کسانی هم که در مراسم موسوم به انتخابات شرکت می کنند بعضا از روی اضطرار و اکل میته و با هدف پناه بردن به بد از بیم بدتر است ،حال آنکه یک انتخابات واقعی و سرشار از امید به آینده بهتر و منطبق بر مختصات و مطالبات مورد اشاره ،باید بنحوی تدارک دیده شود که اداره کشور به اتکاء آرای عمومی به مفهوم واقعی آن و به شرحی که در قانون اساسی آمده است تحقق یابد!

جنابعالی و همه کسانی که در طول 30 سال گذشته در مصدر امور قرار گرفته اند ،فراموش نکرده اند که در ابتدای انقلاب با حداقل تجربیات مدیریتی و اجرائی این امکان را یافتند تا در مصدر امور قرار بگیرند. اما اکنون که 30 سال از انقلاب می گذرد شورای نگهبان منصوب شما به کمک ابزار ضد جمهوریت نظارت استصوابی ،حتی افرادی را هم که از 30 سال تجربه و سابقه درخشان برخوردار و واجد شرایط و صلاحیت های مذکور در قانون خود تصویب کرده هستند ،از امکان کاندیداتوری برای سمت های انتخابی محروم می کند! بدیهی است مادامیکه شورای نگهبان به عنوان قیم ملت با غربالی بنام نظارت استصوابی که منافذ مشبک آن روز به روز ریزتر از گذشته می شود ،حق انتخاب شدن و انتخاب کردن ملت 70 میلیونی را به اعضای یک کلکسیون چند نفره محدود می نماید ، جمهوریت نظام بیشتر به یک شیر بی یال و دم و اشکم شبیه است تا جمهوریت به عاریت گرفته از جوامع مدنی! به همین دلیل انتخابات ریاست جمهوری در ایران نه تنها در حد استانداردهای بین الملی نیست بلکه حتی با استانداردهای انتخاباتی کشورهائی نظیر پاکستان ،زیمباوه و افغانستان هم قابل مقایسه نمی باشد!

اگر واقعا سرنوشت محتوم ملت ایران این است که همواره آزموده ها را بیازمایند و از میان یک ملت بزرگ 70 میلیون نفری ،تنها سوگلی های دائمی قدرت که کارنامه درخشانی هم از خود برجای نگذاشته اند ،استحقاق نامزدی ریاست جمهوری را دارا شوند باید به حال این ملت گریست!

مادامیکه که شورای نگهبان از طریق نظارت استصوابی خود حصاری به گرد جمهوریت و حکومت می کشد و برخلاف کشورهای دموکراتیک که گردش نخبگان در آن نامحدود است ،گردش قدرت در یک جمعیت 70 میلیون نفری را صرفا محدود به نورچشمی های هیات حاکمه و آندسته از نخبگان ابزاری می کند که در 30 سال گذشته نوعا با رانت حکومت به قدرت و ثروت رسیده اند و وضع موجود نیز کم و بیش نتیجه عملکرد آنهاست ،این پرسش برای امثال حقیر مطرح می شود که این روند چه نسبتی با جمهوریت و آزادی و اصول مورد اشاره قانون اساسی دارد و اساسا چه تفاوتی میان این شیوه از اداره کشور با حکومت هائی است که بصورت ملوک الطوایفی و یا الیگارشی اداره می شوند. اساسا آیا تمرکز بیش از 80 درصد قدرت و اختیارات کشور در دست یک فرد و ارکان منصوب وی در آینده نمی تواند زاینده استبداد باشد؟

جناب آقای خامنه ای! به شهادت اصول؛ 2 ،3 ،6 ،9 ،56 و 177 قانون اساسی ،ارزش هائی نظیر ؛نفی هرگونه ستمگری و سلطه گری ،محو هرگونه استبداد ،خود کامگی و انحصار طلبی ،رفع تبعیضات ناروا ،تساوی عموم در برابر قانون ، آزادی ،جمهوریت ،احترام به کرامت والای انسانی ،تمکین از حق حاکمیت انسان ها بر سرنوشت خود و اداره کشور به اتکاء آراء عمومی مهمترین مولّفه های مبانی نظام جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند. در اینصورت نهادی که با توسل به ابزار مهلک نظارت استصوابی خود عملا این سلسله از مبانی نظام را نادیده می گیرد آیا می تواند مرجع و خط کش معتبر و صالحی برای تشخیص اعتقاد و التزام عملی کاندیداها به مقولاتی مانند؛ نظام ،مبانی نظام و قانون اساسی باشد؟

خود می دانید که قدرت کنونی شما مرهون جانبازی و جانفشانی کسانیست که از عزیزترین سرمایه های خود گذشتند و آنرا نثار کردند تا تمامیت ارضی و جمهوریت و اسلامی بودن نظام تضمین شود. فیلتری که شورای نگهبان منصوب شما ایجاد کرده است ،چنان تنگ است که حتی جانبازانی مانند دکتر رضا جلالی با 70 ماه حضور در جبهه و جانبازی بالای 70 درصد هم تنها بدلیل زبان سرخشان قادر به ورود به خانه ملت نمی شوند و چنان گشاد است که حتی بعضی از افراد زن باره و کسانی که آشکارا متصل به مافیای ثروت و قدرت نامشروعند براحتی از آن عبور می کنند!

پارادوکسی که بیش از هرچیز مرا رنج داده و متاسف می نماید این است که رسیدگی به صلاحیت ملت و رد صلاحیت فرزندان انقلاب با برچسب هائی مانند عدم اعتقاد و التزام به اسلام و مبانی آن ،توسط گروه بسیار کوچکی صورت می گیرد که نه تنها هنوز صلاحیت و اعتقاد آنان به جمهوریت نظام در معرض قضاوت و تائید ملت قرار نگرفته است بلکه سرسلسله و دبیری آنرا فردی مانند جنتی بر عهده دارد  که فرزندش حسین پس از اعلام جنگ مسلحانه مجاهدین خلق علیه جمهوری اسلامی به حمایت از این سازمان برخاسته و باتهام محاربه با نظام و کشتار مردم ،در درگيريهاي 19 بهمن 60 بدست پاسداران کشته شد و عروسش فاطمه سروری نیز به خارج از کشور متواری و در آنجا به عنوان مسئول یکی از نهادهای اجرایی سازمان مجاهدین خلق به فعالیت علیه نظام جمهوری اسلامی ادامه می دهد!

د- حضرت آقای خامنه ای! در سفر اخیرتان به کردستان در تبیین شاخص های مهم انتخاب صالح ترین رئیس جمهور خطاب به ملت توصیه فرمودید کسی را برگزینید که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند و از درد مردم احساس درد کند، با مردم یگانه و صمیمی باشد، ساده زیست باشد و خود و خانواده و نزدیکانش از فساد و اشرافی گری و اسراف دور باشند. و در ادامه به مردم توصیه کردید که "دنبال حداکثر باشبد بهترین را انتخاب کنید" در شرایطی که نهاد تحت امر شما انتخاب مردم را به دایره تنگ منتصبین تحمیلی خود و انتخاب میان بد و بدتر محدود کرده است ، انتخاب مردم بر اساس تشخیص خود و تامین نظر شما چگونه متصور است!؟

صرفنظر از دیدار شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما با جنابعالی ،شنیده ام که حتی در ملاقات گروهی از فرماندهان سپاه و همچنین جناب آقای کروبی با شما در وصف حقیر هم اشاراتی داشته اید که ان شاء الله منطبق بر همان ویژگی هائی است که در کردستان بر رعایت آن تاکید ورزیده اید، مایلم بدانم که بجز ویژگی هائی نظیر انقیاد و اطاعت محض در برابر حضرتعالی و اتصال به دو منبع ثروت و قدرت ،کاندیداهای تائید صلاحیت شده این دوره و دوره های پیشین چه برتری و امتیازی نسبت به داوطلبانی نظیر بنده داشته اند که آنها از سوی شورای نگهبان منصوب شما واجد شرایط تشخیص داده می شوند اما برخلاف قانون به دیگران حتی رد صلاحیت و دلایل آن هم ابلاغ نمی شود و مهمتر از آن مایلم بدانم که حقیر فاقد کدامیک از شاخص هائی است که در دیدار با مردم کردستان بیان کرده اید!؟

آیا در قاموس شورای نگهبان برخورداری نامزدهای ریاست جمهوری و یا نمایندگی مجلس از ویژگی هائی نظیر ؛سواد و تحصیلات عالی ،جسارت و آزادگی ،استقلال و عدم سرسپردگی ، ارزشگرائی و ساده زیستی و اکتفا کردن به حداقل های زندگی ،تجارب و سوابق انقلابی و مدیریتی ،مردمداری و نداشتن کوچکترین نقطه ضعف مالی و اخلاقی ،پیشگامی در فسادستیزی و دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی و نیز اجتناب از حرامخواری ،نشانه عدم صلاحیت اوست!؟

شاید تنها جرم امثال بنده این است که در دوران خدمت و خصوصا هشت سال نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی بجای سرسپردگی در برابر ارکان قدرت تنها سخنگوی مردم بوده ایم و سخنان فرو خورده آنانرا بر زبان جاری ساخته ایم و فقط برای آنان گریبان چاک داده ایم و اگر این است یقین بدانید تا زنده ام هرگز خفت سرفرود آوردن در برابر قدرت های زیاده خواه را بجان نخواهم خرید!

مقام رهبری خود نیک می دانند که "عدالت" مادر آزادی و انیس و گوهر اصلی دین الهی است و در واقع آنچه به جمهوری اسلامی ارزش می دهد، میزان پایبندی زمامداران و کارگزاران این حکومت به عدالت و آزادی است و اگر اسباب رنجش خاطر شما را فراهم نمی سازد باید به این واقعیت تلخ اشاره کنم که مهمترین تفاوت میان شما و قدیسان صدر اسلام  که خود را ادامه دهنده راه آنها می دانید در این است که قدیسان مذکور  و بسیاری از حواریون آنها نه تنها هرگز عدالت را به پای مصلحت ذبح نکردند بلکه خود را نیز شهید راه عدالت کردند تا عدالت با همه زیبائی هایش پابرجا بماند ،اما در کمال تاسف مشاهده می شود که شورای نگهبان منصوب شما چنان بی پروا و تبعیض آمیز عمل می کند که بنظر می رسد در چالش میان عدالت و مصلحت ،همواره عدالت باید به پای مصلحت قربانی شود تا شاید از این طریق چند صباحی هم منافع و تمنیات بعضی از افراد و گروههای مورد نظر تامین شود!

قهرا مادامیکه اوضاع به همین منوال ادامه دارد و جمهوریت این چنین مورد تعرض واقع می شود نظام جمهوری اسلامی بسان کشتی بادبان شکسته و برگل نشسته ای است که بجای پیشروی در اقیانوس امید بتدریج در کام خودخواهی ها فرو می رود و دیری نخواهد پائید که دیگر اثر و نشانی از آن باقی نخواهد ماند و این یعنی ظلم ناروا در حق صدها هزار شهید و جانبازی که از جان خود گذشتند تا جمهوری اسلامی را در کنار ساحل امنی مستقر سازند.

جناب آقای خامنه ای مقام محترم رهبری! از آنجا که جنابعالی بر مسند ولایت مطلقه فقیه تکبه زده اید و قدرت لایتنهاهی در دستان شما متمرکز شده است ،قهرا مسئولیت هرگونه انحراف شورای نگهبان از قانون اساسی و آرمان های نخست انقلاب و به مخاطره افتادن جمهوریت و اسلامی بودن نظام و ظلمی که این شورا در حق مردم روا می دارد متوجه شخص شماست و این امر می تواند در تنافر با برخی از شرایط و صفات رهبر به شرح مذکور در اصول 109 و 111 قانون اساسی قرار گیرد!

                                               و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون

                                                                      اکبر اعلمی

                                  کاندیدای محذوف دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

                                                                   1388/3/12

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics