نویدنو:01/12/1387                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

بحثی در ماهیت مدعیان

هاتف رحمانی

 

دور جدیدی از تهاجم علیه حزب توده ایران سازمان داده شده است.یک سوی این تهاجم از سوی نهادهای امنیتی است که با انتشار کتاب ها وجزوه ها ومقالات متعدد، از جمله انتشارکتاب 1200صفحه ای عبدالله شهبازی تشدید شده است وسوی دیگر آن از سوی به اصطلاح اپوزیسیون.

تهاجم کنونی گروه اخیر،علیرغم اشتراک با حملات همیشگی از تازگی خاصی هم بر خوردار است. مهاجمان این بار نه سازمان های چپ وچپ نما ، ونه ارتجاع راست ، بلکه ظاهرا"توده ای"   هستند که فکر نجات حزب به دل نگرانی های !! شبانه روزیشان تبدیل شده است . نام هایی چون راه توده، تارنگاشت عدالت، تارنگاشت مهر و نوزاد تازه پا به عرصه گذاشته ای به نام "توده ای ها" از این قماشند.

من دراین نوشتار بی آن که وارد ماهیت تهاجمات علیه حزب گردم، می خواهم پاسخی به این سوال پیدا کنم که آیا این مدعیان به لحاظ منطقی اصلا حق دارند خودرا توده ای بنامند یا نه ؟

نگاهی به تاریخ پر فراز ونشیب انشعاب از حزب توده ایران از خلیل ملکی ها گرفته تا بابک امیر خسروی ها نشان می دهد که هر گونه جدایی از حزب توده ایران با هر بهانه وعنوانی از جمله "حفظ خلوص مارکسیسم – لنینیسم" ، یا " رهایی توده ها از اپورتونیسم" و... واتخاذ هر نام وهویت و مدعای دیگری، از قبیل حزب زحمتکشان توده، سازمان انقلابی حزب توده ایران ، توفان ، حزب دموکراتیک مردم ایران و... نصیبی جز بدنامی تاریخی نه تنها دربین توده ای ها بلکه در افواه عمومی جامعه ، برای مبتکران آنها نداشته است.

توجه به این تاریخ ، نشان می دهد که مهاجمان کنونی با ارزیابی از این تاریخ ، صرف نظر از ماموریت احتمالی برخی ازآن ها، نه جسارت آن را دارند که هویت دیگری برای خود تعریف کنند وبه نقد مواضع و سیاست های حزب توده ایران بپردازند و نه از آن چنان پشتوانه فکری برخوردارند که بتوانند جذابیتی حتی درمیان انواع دشمنان راست وچپ نمای حزب توده ایران پیدا کنند. توجه به عملکرد این مدعیان نشان می دهد که هنر عمده آن ها در حقیقت امر چیزی نیست جز تکرار مکرر تولیدات ماندگار ارثیه حزب درگذر زمان وانشعاب در انشعاب از خودشان .

اندک اطلاع صاحب این قلم از سوابق این افرادکه جسته گریخته در رسانه ها بازتاب یافته است، هم نشان می دهد که آنان در اکثریت قریب به اتفاقشان اخراجی هایی هستند که در بزنگاه های تعیین کننده ای علیرغم حضور در رده های بالای حزبی، اولا قادر به ایجاد رابطه مناسب با توده حزبی نبوده اند و بارفتارهای فراکسیونیستی در صدد بر چیدن طومار حزب برآمده اند (کاری که همچنان به آن ادامه می دهند) وثانیا با غصب آرشیو حزب، چاپخانه حزب، پول حزب و... در دشوارترین شرایط موجودیت حزب ،عملا زخمی کاری بر پیکر حزب بر جای گذاشته و به مدعیان "توده ای" تبدیل شده اند. و البته حتما توده ای های صادقی هم وجود دارند که بر محمل کژتابی های اینان ، یا دشواری های شرایط پس از سرکوب حزب و یا پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، رابطه خودرا با حزب قطع کرده اند که جای آنها حتما در فرایندی دیگر در صفوف حزب خواهد بود.

حزب توده ایران یک هستی اجتماعی با کلیتی تاریخی، منطقی و حقیقی یک پارچه در جغرافیای ایران است. هر گونه تلاش در مرزبندی بین دوران های مختلف فعالیت حزب، در عمل کنشی است در جهت تعمیق کیش شخصیت، قائم به فرد کردن حزب و انکار خرد جمعی.

این که می گویم کلیتی تاریخی است براین مبنااست که این حزب درتاریخ معینی وجود پیداکرده وبا فراز وفرودهای تاریخی جامعه ایران حرکت نموده، از وقایع تاریخی تاثیر پذیرفته و بر رخ دادهای تاریخ اثر گذاشته است. شاهد دست آوردهای گرانقدری بوده  وفلاکت شکست های گوناگونی را متحمل شده است. اما با استواری، نسل های مختلف جامعه ایران را به دامان گرفته، پرورش داده، و درعرصه مبارزه ،آرمان رزم درراه آزادی ، استقلال، عدالت اجتماعی وسوسیالیسم را در آن ها نهادینه کرده است و نیزافراد بسیاری را از دامان خویش با دلایل مختلفی مثل سست عنصری ، فساد مالی ، اخلاقی و گاه احیانا خیانت و...طرد نموده و همواره در بیلان خود، بند و زندان اعضا، هواداران و جانباخنگان خود را حاصل جمع تلاش تاریخی همه توده ای ها مد نظر قرارداده است. دراین هویت تاریخی، حزب تجسم توده ای، و توده ای تبلور حزب بوده است و هست.

و این که می گویم منطقی، به این لحاظ است که بر بستر ضرورت تحول خواهی جامعه ایران و بعنوان مدافع و سخنگوی منافع زحمتکشان ایران پا به عرصه نهاده و در همان کلیت تاریخی خویش بر این امر پای فشرده است .علیرغم اعوجاج شرایط داخلی و خارجی و اعضا و رهبران، تن به استحاله نداده و مدافع خستگی ناپذیر آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی وسوسیالیسم باقی مانده است . حاصل این ضرورت منطقی تاثیر حیرت آور حزب توده ایران بر فرهنگ، سیاست واقتصاد ایران است که دوست و دشمن بر آن اعتراف آشکار دارند.

واز باب حقیقی بودن نیز موجود زنده ای است که بر اساس زیستمندی ارگانیک در بستر زمان پیش رفته و از وحدت سازمانی-تشکیلاتی، تربیتی، برنامه، تاکتیک ها و استراتژی های سیاسی ویژه خود برخوردار بوده است.

هرگونه تفکیک مکانیکی در این عناصر متشکله کلیت حزب توده ایران بعنوان یک هستی اجتماعی، که هویت آن را می سازد، جفا به تاریخ این سرزمین و ناسپاسی در برابر صدها هزار ها رزمنده توده ای و انکار هویت راستین حزب توده ایران و جعل تاریخ است.

بنا به این خصیصه های بر شمرده، آشکار است که جای آن که مدعی "توده ای" بودن است فقط می تواند در دفاع از وحدت سازمانی وسیاسی حزب توده ایران متجلی باشد.

حزب توده ایران علیرغم برخورداری از کلیت تاریخی، منطقی وحقیقی و بنا به دیالکتیک حضور همین خصیصه ها، در هرزمان، بنا به تحلیل مشخص از شرایط جامعه ایران، دارای برنامه، شعارهای تاکتیکی واستراتژی سیاسی ویژه ای است که ویژگی آن را از سایر نیروها در کل و از مدعیان توده ای به طور مشخص جدا می سازد. برنامه و تاکتیک ها و استراتژی های سیاسی حزب توده ایران برآمد خرد جمعی متبلور در حزب توده ایران است. این کلیت حزب است که ماهیت آن را تعیین می کند و نه جمع اجزا آن. از همین روست که ممکن است درافراد حزبی شاهد بی نهایت مشخصه های متنوع منفی و یا مثبت باشیم، ولی آنچه حزب توده ایران را تعین می بخشد، همان تبلور خرد جمعی در برنامه واحد و تاکتیک ها و استراتژی های حزب ست که به صورت وحدت سازمانی، انضباط حزبی و دموکراسی درونی نمود می یابد. کلیت حزب فضای منحصر به فردی را می آفریند که هیچ یک از اجزا آن به هیچوجه بازتاب مشخص آن فضا نیستند. از همین رو است که حزب قائم به فرد نیست، اگرچه نقش افراد در شکل گیری فضای حزب به نوبه خود مهم باشد. حزب به لحاظ این که ارگانیسمی زنده است، هماره می تواند محل تجمع دیدگاه های متفاوت و گاه حتی متضاد ی باشد که خود عامل پویایی هر حزب وسازمانی است، اما این تنوع دیدگاه ها تنها بنا به تعهد به خرد جمعی و گزینش رای اکثریت با کاربست اصول اساسنامه ای حزب تراز نوین و مدیریت آن توسط روش سانترالیسم دموکراتیک به زندگی مسالمت آمیز زیر سقف حزب ادامه می دهند. همه افراد در فضای حزب از هویت یگانه ای برخوردارند که همانا توده ای بودن است.

از منظر توضیحات فوق مدعای "توده ای" بودن اشخاصی که ذکر آنها در اول این نوشتار آمد، هر چند که خودرا در پشت پرچم دفاع از اسناد حزب (فارغ از وجه تاریخی صدور انها واین همانی مکانیکی ) ورهبران پیشین آن پنهان کرده باشند باطل ونقض غرض است.توده ای ها در طول تاریخ موجودیتشان اثبات کرده اند که بی هیچ مدعایی در راستای تحقق آرمان هایشان وبرای بقای حزب در سخت ترین شرایط ، با پای بندی به اصول انقلابی ، با جان ودل رزمیده اند وطلبکار هیچ احدی از آحاد جامعه نیز نبوده اند.

 افراد با تبعیت از مرکزیت حزبی بر آمده از گزینش اکثریت صاحبان صلاحیت رای در درون حزب و رعایت اصول اساسنامه و پای بندی به برنامه حزب است که هویت توده ای کسب می کنند. این مدعیان که به هیچ یک از این عناصر پای بند نیستند هم به لحاظ تئوریک وهم به لحاظ منطقی وهم از نظر اخلاقی حق ندارند خود را "توده ای" بنامند. میزان صداقت این افراد صرف نظر از انتقاداتی که به حزب توده ایران دارند با این امر روشن می شود که در ابتدا هویت خود را تعریف نمایند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست         

                            

Free Web Counters & Statistics