نویدنو:21/07/1388                                                                     صفحه قابل چاپ است

 نویدنو

 

 

با تمام توان در برابر دستگیریها، شکنجه و اعدام ها بایستیم

نویدنو

با اعلام اولین سری از احکام اعدام دادگاه های فرمایشی کودتاگران برای دستگیر شدگان در اعتراضات مسالمت آمیز چند ماهه اخیر، دور تازه ای از سرکوب آغاز می شود. دادستان تهران و دادستان کل کشور به طور همزمان از جدی بودن قوه ی قضائیه در ادامه سرکوب ها و اعدام دستگیر شدگان پرده برداشته و این اقدام را دفاع مشروع از حاکمیت عنوان می کنند. انتخاب افراد منتسب به جریاناتی نظیر سلطنت طلبان و یا مجاهدین خلق برای اعلام احکام اعدام، (بنا به شواهدی این افراد قبل از انتخابات دستگیر شده اند) در کنار حمله های برنامه ریزی شده به اصلاح طلبان در صدا و سیما، رسانه های کودتاگران و نیز نمازهای جمعه مبنی بر اتحاد عمل موسوی و کروبی با نیروهای برانداز نظام هدف چنین حملاتی را به درستی نشان می دهد. و این چیزی جز تفرقه انداختن در میان نیروهای مخالف کودتای انتخاباتی همانطور که تحلیلگران مختلف به آن اشاره کرده اند نیست. این در حالی ست که در کنار این حملات بی سابقه و زمینه سازی برای دستگیری رهبران جنبش، مانورهای مختلفی تحت عنوان میانجی گری بین طرف های درگیر برای به سازش کشیدن آنان با کودتاگران پیگیرانه دنبال شده است. به انزوا کشیدن موسوی و کروبی و یورش برای دستگیری آن ها توطئه ای ست که یک لحظه هم متوقف نشده است.

متاسفانه هم سخنان آقایان میر حسین موسوی و کروبی در ملاقات اخیر و هم سخنرانی آقای خاتمی در یزد رگه های آشکاری در وجود ظرفیت ها برای فاصله گرفتن از بدنه جنبش  را نشان داده است که توطئه گران را به دنبال کردن راه خود امیدوار می سازد. آقای خاتمی با جدا کردن قطعی راه خود و اصلاح طلبان از "دشمنان" و با انداختن مسئولیت وضع بوجود آمده به گردن مسئولان نظام می گوید :

 "اگر اینها (اصلاح طلبان) نتوانند حرف بزنند می‌دانید چه وضعی پیش خواهد آمد؟ آن وقت در این فضای بسته یک جانبه، هسته‌های عمل به وجود می‌آید، عملی که متوجه نفی همه اینها خواهد بود، همچنان که ما متاسفانه نشانه‌های آن را در جامعه می‌بینیم".

البته کسی در اعتقاد عمیق آقایان خاتمی، موسوی و کروبی به نظام حاکم و تلاش آن ها برای حفظ آن، حداقل به امید اصلاح به سمت یک حکومت مشروطه اسلامی شکی نداشته و ندارد و از این آقایان انتظار طرد ولایت فقیه در شرایط فعلی نمی رود. متوجه هم هستیم که هیچکدام از آن ها سخنی جدی در انتقاد نسبت به عملکردهای گذشته شان در این سی سال – به هر دلیل - بر زبان نیاورده اند. این را نیز  می توان فهمید که تنگنای سرکوب و فشار عظیم روانی و  قطع بسیاری از ارتباط ها، و آماده سازی حکم دستگیری شرایطی را بوجود آورد که آن ها طناب دار را بالای سر خود ببینند و  لذا تلاش کنند مفری بجویند و راهی را برای حفظ خود و جریانات پشت سرشان حداقل به شکل یک آلترناتیو نیمه قانونی بیابند.

اما واقعیت آن است که جنبش سبز جنبش منحصر به مشروطه خواهان اسلامی نیست. جنبشی تحت تسلط اصلاح طلبان هم نیست. این جنبش همانطور که در بیانیه شماره 11 آقای موسوی به آن اشاره شده در درون خود از تنوع نظرات گوناگونی برخوردار است که پشت حداقل خواست های به صراحت اعلام شده توسط رهبران اصلاح طلب گردآمده و وارد کنش های اجتماعی و سیاسی شده است. به همین دلیل دفاع از حقوق همه کنشگران و محکومیت دادگاه های فرمایشی و هر آن حکمی که صادر شده از وظایف خدشه ناپذیر این رهبران است و هرگونه تعلل و جدا کردن صف ها به تفرقه و بی اعتباری ای دامن می زند که سرکوبگران خواستار آنند.

ازچندی پیش برخی از سرداران کودتا به صراحت اعلام کرده اند موسوی و کروبی باید قبل از دستگیری بی اعتبار شوند، تا با دستگیری به قهرمان تبدیل نشوند (اعتراضات عمده ای در سطح شهر صورت نگیرد). رهبران اصلاح طلب نباید در این دام بیفتند. امروز روز ایستادگی ست. یا کل جنبش به پیروزی رهنمون می شود و یا استبدادی نظامی بر جامعه حاکم می شود. تنها نیروئی که می تواند جلوی جنایت های تازه را بگیرد، میلیون ها مردم آماده عمل در صحنه ی سیاسی اند و نه سران حکومتی آماده کشتار. برگشت به گذشته ای که برای خاتمی ها می تواند یک رویا باشد و برای بسیاری از مردم ما یک کابوس، اساسا عملی نیست. ما تنها می توانیم رو به آینده داشته باشیم. و در انحراف این آینده نمی توان تنها کودتاگران را مقصر دانست، اگرچه سهم اصلی را دارند. رهبران جنبش باید بدانند اگر به دام سکتاریسم بیفتند و تنها بخواهند از حقوق افراد منتسب به خود دفاع کنند وحکایت کهنه ودردناک خودی وغیر خودی را تکرار کنند ، و یا تصور کنند با سازشی در این زمینه، برای خود فرصت می خرند، اعتبار معنوی خود را به سرعت از دست خواهند داد و درست برخلاف تصور آن ها زمینه برای دستگیری و به تلویزیون کشیدنشان آماده می شود.

آقای خاتمی روزگاری بناداشت با سیاست های اصلاح طلبانه ی خود برانداز را به مخالف، مخالف را به منتقد و منتقد را به مدافع نظام تبدیل کند. باید پرسید امروز که همه براندازان و مخالفان و منتقدان به دفاع از کاندیداهای اصلاح طلبان با جان و مالشان پرداخته و پشت شعارهای آنان جمع شده اند، چه شده که مخاطبان با چنین برخوردی مصادف می شوند؟

امروز همه باید اعدام ها را به صراحت محکوم کنیم و نهراسیم. نفی اتحاد عمل موجود در صحنه سیاسی بوسیله ی رهبران،  یک خطای بزرگ است. در یک جنبش دمکراسی طلبانه همه شرکت کنندگان عزیزند و از حقوق برابر برخوردارند. هر کس این حکم را نقض کند باید در دمکراسی خواهی او شک کرد. شبکه اجتماعی عظیم شکل گرفته در جنبش سبز در این زمینه وظیفه ی سنگینی بر عهده دارد. امروز مهم ترین خواسته ی ما باید توقف سرکوب و بویژه شکنجه و اعدام مخالفان سیاسی در کشور باشد. باید با تمام توان در برابر اعدام ها بایستیم و تمامی جنبش را در این زمینه به صحنه بیاوریم. شکنجه و اعدام و "مرگ" باید از سیستم قضائی و سیاسی ما چه اسلامی بماند و چه نماند رخت بر بندد. تنها در چنین حالتی ست که جوانه های دمکراسی در هر شکل و چارچوبی رشد می کند.

همچنین باید آماده بود تا در صورت جسارت کودتاگران در دستگیری رهبران جنبش، درس تاریخی" 30 تیر"را برای آن ها تکرار کرد.  بی گمان این وظیفه درنگ ناپذیری ست که بر هر برنامه ریزی دیگری مانند 13 آبان ارجحیت خواهد داشت.

 

 

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

بازگشت به صفحه نخست