|
||
نویدنو:20/04/1386 صفحه قابل چاپ است |
||
هاتف رحمانی انوشه کیوان پناه والمیرامرادی در آخرین نوشته خود نوشته اند"در خرداد 1385 نويسنده مقاله «حجاريان و تعديل ساختاری جنبش صلح»3 رقص سوزنی اين احزاب و افراد در ارتباط با جنبش صلح و جنگ عراق را مورد بررسی قرار داد. د رعرض دو سال گذشته، «مرکز» گرايی آنها شدت يافته است و حتی موضوع بسيار عادی و ساده ای مانند ديدار رسمی و ديپلوماتيک چاوز و اورتگا از ايران را هم بهانه رقص «مرکز گرای» خود قرار می دهند. برخی از اين افراد در حين رقص، با پایکوبی در اين گوشه و دست افشانی در گوشه ديگر، سعی دارند تاج اخلاق و کدخدامنشی را نيز بر سر خود بنهند، درست مانند بازيگری که تصور می کند با شوت زدن به دو تيم داخل زمين می تواند تعلق تيمی خود را پنهان کرده و يا توجه و تشويق جمعيت نظاره گر را يکجا بسوی خود جلب کند. "(1) اتفاقا ازدرج پاسخی به مقاله مورد اشاره ایشان در نویدنو یکسال شمسی می گذرد. زمان وتحولات رخ داده می تواند داور خوبی برای عیار رقص هایی باشد که ایشان سعی می کنند همه توجهات را به آن جلب نمایند. بی هیچ سخنی توجه خوانندگان را به خواندن دوباره این هردو مقاله جلب می کنیم . پاسخ مثبت ما به صلح نبايد جنگ باشد (پاسخی به مقاله"حجاریان وتعدیل سلختاری جنبش صلح")
1-تماشايی تر از رقص
خرس بر نوک سوزن! |
||
|